-
آرزوهای بزرگ و کوچک
شنبه 12 فروردین 1391 12:38
یکی از آرزوهای من اینکه برم شمال واسه کار و زندگی و احیانا اگه امسال امتحان بدم واسه تخصص و شهر محبوب من واسه کار و زندگی لاهیجانه شما چی؟
-
مریض های معروف
یکشنبه 6 فروردین 1391 17:20
سلام امیدوارم سال 1391 سال متفاوتی برایتان باشد و سرشار از خنده و شادی مریض های معروف خوب امروز که رفتم زندان دیدم تو بهداری 2 تا بیمار بستری داریم یکی شون یه مرد 2 متری بود که اولین بار که دیدمش دیدم نبض یکی از دست هاش لمس نمی شه و فرستادیم بیمارستان و...و با عمل جراحی کوارکتاسیون آئورت برگشته زندان و دومی یه بیمار...
-
آخرین نفس های یک سال کهنه
یکشنبه 28 اسفند 1390 14:50
اسفند از نیمه که رد می شه دیگه معمولا این باقی مانده سال را کسی به رسمیت نمی شناسه همه دم از سال نو می زندد .انگار این 10-15 روز دیگه اضافیه بعضی وقت ها آدم حس میکنه همون 10-15 روز اضافیه که به هیچ دردی نمیخوره -خوردن یک موز تو بیمارای امروز زندان یکی بود که قیافه و ظاهرش نشون می داد که یکم از نظر عقلی کمبود دادره...
-
1390
دوشنبه 22 اسفند 1390 21:55
من ممنون سال 1390 هستم و این به دلیل فرشته کوچولوی عزیزیم میباشد که در سال 1390 پای به این دنیا گذاشت. ولی سال 1390بر شما چگونه گذشت؟ کاری خانوادگی شخصی ورزشی سیاسی اجتماعی
-
سیمین دانشور بانوی داستان ایران هم غروب کرد
جمعه 19 اسفند 1390 16:51
گرامی باد یاد خالق سووشون . جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان و سرانجام جدائی سیمین از جلال پایان یافت پی نوشت: عید که میرسد ماهی های قرمز کوچولو عزا می گیرند چون تنها زندانیان این شروع آزادی هستند
-
دانش پزشکی و...فراری دیگر از زندان
دوشنبه 15 اسفند 1390 22:20
امروز کوهی از بیمار داشتم زندان و دلیل عمده این حجم از بیمار هم ناشی از این می شد که زندانیان معتاد که بخواهند متادون مصرف کنند همه باید به بند قرنطینه یا درمان بروند و بعضی از این زندانیان تحمل خماری و بدن درد و ...را به رفتن به این بند ترجیح می دهند . خوب تنها دیوار کوتاهی که می ماند پزشک است و درخواست قرص خواب...
-
مرد یک میلیاردی
جمعه 5 اسفند 1390 09:03
نجفقلی خان که ماجرایش را شرح داده بودم با پرداخت 1 میلیارد تومان به عنوان دیه از قصاص رهایی یافت.موقع آزادی ملتی بیرون زندان با گل و شیرینی منتظرش بودند. -چه لذتی دارد آزادی-به بهداری زندان آمد برای خداحافظی -فشار خون داشت و تحت نظر و درمان بهداری-بهش میگم نجفقلی خان خیلی مواظب باش تو یک مرد یک میلیاردی هستی پی نوشت:...
-
خواننده محبوب شما کیست؟
جمعه 21 بهمن 1390 12:23
گفته بودم که در مراقبت امنیتی از ماشینم من آخرش هستم.نمیدانم چرا هیچ علاقه ای به قفل کردن ماشین ندارم و رابطه ای با بستن شیشه های ماشین بعد از ترک ماشین. جلوی انبار داروی دانشگاه ماشینم را پارک کرده ام و بیرون ماشین هستم که میبینم یه نفر با عجله سوار ماشینم شد. پیاده شده میگه نمیدونم چرا روشن نمیشه لعنتی؟ میگم چون...
-
جانور
یکشنبه 16 بهمن 1390 15:50
البته استفاده از لقب جانور -جاندار-و یا حیوان که گاهی شما برای نشان دادن شدت تنفر از فردی استفاده میکنید در این مورد شاید به طور کامل نتواند ویژگی های این فرد را که قصد بیان قصه اش را دارم بیان کند 26 ساله به جرم مزاحمت و مصرف مشروبات و..زندان است دوران محکومیت تمام شده و قبل از به خانه رفتن باید تعدادی ضربه شلاق هم...
-
و زمستان آغاز شد
چهارشنبه 12 بهمن 1390 23:51
گر چه سرمای زمستان بود و هر روز سردتر از دیروز ولی زمستان بی باران و برف یعنی افسردگی و چند روز است که زمستان با یک ماه تاخیر آغاز شده .باران و برف و سرما سعید و علی رضا که در این پست ها درباره شان صحبت کرده بودم از بچه های کانون زندان آزاد شدند - یه پسر 18 ساله به جرم سرقت زندان آمده .تزریقی بود و سوختگی وحشتناک دست...
-
روزهای بی برگی
جمعه 7 بهمن 1390 09:51
زمستان بدون برف و باران برای من یعنی افسردگی خسته شدیم از این زمستان سر و خشک و بی برف و بی باران زندان میرویم و همان ماجراهای تکراری و ....و کلینیک ترک اعتیادمان هم که فعلا بیمار ندارد .اگر سکه یا دلار خریده بودیم الان وضعمان خوب بود صاحب ملک ما هم از اون آدم های است که توی فیلم ها میشود دید همان پیرمردهای صاحب ملکی...
-
حال ما خوب است اما تو باور نکن
پنجشنبه 29 دی 1390 00:09
اصغر فرهادی عزیز در این روزهای بی برگی لبخند و افتخار و غرور را میهمانمان کردی باز هم از تو سپاسگزارم پی نوشت: دوست عزیزی که درمورد انتخاب بین پزشکی قانونی و زندان برای انجام طرح سوال کرده به نظر من حتی یک درصد هم به زندان فکر نکن
-
با سالمندان مهربان باشیم
دوشنبه 19 دی 1390 12:17
پدر بزرگ و مادربزرگ ها وقتی به دوران سالمندی (ین ۶۰ تا ۷۵ سالگی)قدم می گزارند به دلیل مشکلات جسمانی و آسیبپذیری در برابر بیماریها به شدت نگران و مضطرب هستند که مبادا سلامت شان به مخاطره بیفتد. از سوی دیگر و علاوه بر این نگرانی، به خاطر تغییر شرایط زندگی و کممشغلهتر شدن نسبت به گذشتهها، این افراد تا حدی دچار کاهش...
-
لعنت بر پنی سیلین
شنبه 17 دی 1390 22:03
1-مریض میاد تو اتاق معاینه می کنم .فشارشو میگیرم قلب و ریه را گوش میدم گلوشو معاینه میکنم یه ربع توضیح میدم که این آنفلوآنزا می باشد نیاز به آنتی بیوتیک و مخصوصا پنی سیلین ندارید مریض میگه :یعنی پنی سیلین ننوشتی؟ ولی بدن من عادت داره تا پنی سیلین نزنم خوب نمی شم. 2-مریض بعدی میاد تو اتاق یه سرماخوردگی ساده و باز تکرا...
-
روزانه ها
جمعه 16 دی 1390 22:39
1 این مکالمه بار ها و بارها برای همکاران پزشک من رخ داده و خواهد داد: -فشارش بگیر -سرم براش بنویس -یه آمپول هم بنویس -فقط 6.3.3 بنویس مرد جوانی با مادرش وارد اتاق می شوند و مادرش هنوز روی صندلی ننشسته که پسرش شروع میکند به دستور دارویی دادن و من فقط نگاهش میکنم و برای اینکه کمی از عصبانیتم هم فروکش کند در آخر می پرسم...
-
تمام شد
شنبه 10 دی 1390 09:42
2011 هم تمام شد با تمام خوبی ها بدی ها و اتفاقات شگفت انگیزش. 2011 سال نحسی برای دیکتاتورها بود. 2012 در راه است امید دارم سالی نیکو برای جهانیان باشد و همچنین همه شما دوستان مجازی پی نوشت: 1- بهترین اتفاق سال 2011 برای شما چه بود؟
-
سالگرد زلزله بم
دوشنبه 5 دی 1390 10:19
دوباره دی ماه و دوباره یادی از بم شهری که یک شبه ویران شد و هزاران انسانی که از میان ما رفتند .یاد و خاطرشان گرامی باد . من یک سال بعد از زلزله شهر بم بودم . و هر سال دی ماه که می رسد من هم خود را یک بمی می دانم در اینجا قصه بم شهری که من دیدم را میتوانید بخوانید پی نوشت: 1-و به یاد جانباختگان زلزله بم شمعی روشن میکنم...
-
پیشنهاد بدید
جمعه 2 دی 1390 23:44
لپ تاب دوست داشتنی من گرچه قدیمی بود ظرفیتش زیاد نبود و هم چنین سرعتش و مثل بعضی ها نبود که کافی بود درشونو ببندی تا خودشون خاموش بشن یا خیلی ظریفن و جادار و مطمئن و عکس سیب دارند و...... ولی من عاشقش بودم از اون DELL های دوست داشتنی بود که امروز رسما به فنا رفت حالا شما دوستان عزیز یه لپ تاب سگ جون که: -اگه چها روز...
-
یلدا مبارک
چهارشنبه 30 آذر 1390 14:14
ای یلدای هجران من تو کی به پایان میرسی؟
-
اصطلاحات زندان 3
یکشنبه 27 آذر 1390 23:44
ساعت 4 صبح آزاد میشه:اعدامیه آخور آخری:سلول انفرادی سوئیت:سلول انفرادی ماده 2:کسی که دیه یا مهریه بدهکار و تا پول ندهد در زندان است.ندهی نروی هم میگویند آیفون:جاسوس .آدم فروش افغانی شدن:بی ملاقات شدن .کسی که ملاقاتی ندارد انباری زده:تریاک یا ماده مخدر را در بدنش جاسازی کرده .توی معده یا مقعد مثل تریلی حبس میکشه:تو...
-
مرکز MMT
پنجشنبه 24 آذر 1390 16:16
سلام این جریان مرکز ترک اعتیاد من هم قصه هزار و یک شب شده سال 86 مجوز از بهزیستی گرفتم که به دلایلی که قبلا گفتم نذاشتند فعالیت کنم .تا اینکه امسال از دانشگاه مجوز گرفتم با کلی دوندگی و... حالا اگه خدا بخواد اول دی ماه شروع به کار میکنم دوستانی که دستی در کار دارند از ارشاد و راهنمایی من دریغ نکنند پی نوشت: 1- رفتم...
-
همراه اول
سهشنبه 22 آذر 1390 11:04
هیچ کس همراه نیست تنهای اول
-
سردارهای فوتبال
جمعه 18 آذر 1390 21:44
استقلال باز هم پرسپولیس را برد ولی من هم نگران پرسپولیسی هستم که به دست سردارانی افتاده که هیچ نسبتی با این تیم و فوتبال ندارند و میروند تا یکی دیگر از دلخوشی های ما که همان دربی بود را هم از ما بگیرند
-
من دنیا فقط 15سال دارم
پنجشنبه 17 آذر 1390 14:27
نامش دنیا است و تنها 15 سال دارد.15 چهره اش و حرکاتش کودکانه است.15 سال برای یک دختر بچه که اکنون در دنیا آدم های بزرگتر از خود که عده ای غرق در اوهام مواد و عده ای درگیر خلاف های بزرگ و کوچک و حتی قتل هستند او اکنون در میان آنها است و جای میز و نیمکت مدرسه و بازی های کودکانه در بد کلاسی گرفتار شده که معلم هایش هم جز...
-
و امروز عاشورا بود
سهشنبه 15 آذر 1390 14:33
و روز به روز از شمار آزادگان کاسته میشود و آن فریاد: اگر دین ندارید آزاده باشید در هیاهوی نذری و قمه وطبل و زنجیر و روضه ها و .....کمتر به گوش میرسد
-
داستان های از زندان
شنبه 12 آذر 1390 14:47
اختلاس گر نادم جرمش اختلاس از بانک است ولی رقمش به قول خودش ناچیز است فقط 700 میلیون تومان و شیوه کارش منحصر به فرد .ملتی که برای سپرده گذاری به بانک مراجعه میکردند او برایشان دفترچه سپرده گذاری جعلی صادر میکرد و پولشان را به جای بانک به حساب خودش میریخت .البته آدم خوش حسابی بوده سر ماه سود سپرده گذاران را میداده و...
-
داستان های دیگر از زندان
جمعه 11 آذر 1390 14:51
حرفه ای ها تعداد زیادی مریض داریم که همه تو راهروی بهداری منتظر هستند ولی مشکلی هست .در اتاق پزشک قفل شده و به هیچ وجه هم باز نمی شه انگار کلیدی که هر روز این درب را باز می کرد اینبار قصد ندارد که درب را باز کند .یه نگاهی به زندانی ها می اندازم و یه نگاهی به دری که باز نمی شود و پذیرش بهداری تمام تلاشش را میکند که این...
-
بازگشت به زندان
دوشنبه 7 آذر 1390 16:07
یک ماهی زندان نرفتم به دلایلی که گفتم و تو این یک ماه هم پزشک نداشتند و دوباره من البته با شرایطی خاص دارم میرم و تو این چند روز فکر کنم یه بار همه زندان را دیدم.همه سرما خوردند و قرص هاشون تمام شده و........ تصور کن برای اولین روز که رفتم زندان.اتاق انتظار بهداری زندان پر از زندانیه که همه نشستن و تا من وارد میشم به...
-
شاهکار یک وکیل
سهشنبه 1 آذر 1390 21:36
دو نفر زندانی که متهم به تجاوز به عنف بودند در دادگاه به طرز بی سابقه ای به یک مجازات سبک محکوم شدند به ترتیب 5 و 15 سال زندان در این حین وکیل آشنایی پیدا شد و به آنها وعده داد که این حکم را هم برایشان به صفر میرساند و ارائه اعتراض به حکم و دادگاه تجدیدنظر تهران و نتیجه چی شد: هر دو به اعدام محکوم شدند هر چه تلاش...
-
روزانه ها
جمعه 27 آبان 1390 17:51
تو همه جای دنیا تعطیلات روزهای خوب و شادی بخش ملت میباشد و در اینجا از قدیم ها-جمعه ها روزهای دلگیری و طولانی های عذاب آور بوده و هست و حالا تصور کن عصر جمعه هم شیفت باشی این روزها بد جوری زنگ جنگ و حمله فضا را پر کرده و برای ما نسلی که یکی دوسال قبل از جنگ به دنیا آمدیم و تمام کودکی خود را در جنگ گذراندیم و تا چشم...