خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خواننده محبوب شما کیست؟

گفته بودم که در مراقبت امنیتی از ماشینم من آخرش هستم.نمیدانم چرا هیچ علاقه ای به قفل کردن ماشین ندارم و رابطه ای با بستن شیشه های ماشین بعد از ترک ماشین.

جلوی انبار داروی دانشگاه ماشینم را پارک کرده ام و بیرون ماشین هستم که میبینم یه نفر با عجله سوار ماشینم شد.

پیاده شده میگه نمیدونم چرا روشن نمیشه لعنتی؟

میگم چون ماشین را اشتباه سوار شدی؟

طرف یه نگاه کامل به همه جای ماشین کرد و گفت راست میگید ماشین من که اونطرفه

جالب اینجا بود ماشین  مرده 20 متر اونطرف تر پارک بود و نوعش هم با ماشین من فرق میکرد.

 

-نزدیک پاسگاه راهنمایی و رانندگی افسر جوانی که سرباز هم هست با  اون تابلو آشنا اشاره میکنه: ایست

شیشه را میدم پایین نگاهی میکنه و میگه مدارک

مدارک و میدم چک میکنه میگه نامجو داره میخونه؟

میگم نکنه گوش دادن به نامجو هم جریمه داره ؟

میگه نه هنوز ولی من هم عاشق نامجو هستم و مخصوصا این آهنگش:گفتا من آن ترنجم ......

میگه نامجو خواننده متفاوتیه

میگم شما هم پلیس متفاوتی




نظرات 35 + ارسال نظر
کهکشان جمعه 21 بهمن 1390 ساعت 12:52

سلام و عرض ارادت

دکتر جون فکر نمی کنین یکم بیشتر مراقب ماشین عزیز باشین بهتره؟! آخه آدمهای حواس پرت خیلی پیدا می شنا!!!!!!!

سلامت باشی

گلابتون بانو جمعه 21 بهمن 1390 ساعت 14:20 http://golabatoonbanoo.blogfa.com

چه پلیس جالبی بوده!

لاله جمعه 21 بهمن 1390 ساعت 14:35

من می میرم واسه پلیسای متفاوت.

معمولی جمعه 21 بهمن 1390 ساعت 18:28 http://pichokhamhayam.blogfa.com/

هر چند رطب خورده منع رطب خور کی کند
ولی دکتر جان اتفاق یکبار می افتد طور خدا مراقب باشید

واگنر جمعه 21 بهمن 1390 ساعت 19:48 http://rock-rock-rock2.blogfa.com/


درود دکتر جان ...

از خواندن وبتون لذت بردم.

سپاس

ماما مهربون شنبه 22 بهمن 1390 ساعت 15:34 http://midwife40.blogfa.com

سلام دکتر
من صدای خواجه امیری و دوست دارم

کسی بنام من! شنبه 22 بهمن 1390 ساعت 18:09

سلام
من جانگ کیون سوک کره ای را خیلییییی دوست دارمصداش استثناییه
گروهss501هم خیلی باحالن
از خانم ها هم:پارک شین های کره ای!!!!!
این از اون وریا
این وریا هم تهی!!!!!!این ور دقیقن!!!!

کامیشا شنبه 22 بهمن 1390 ساعت 20:13 http://kamiisha.blogsky.com

شما هم پزشک متفاوتی هستید

گلدونه یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 08:32 http://tondokhond.persianblog.ir/

دیالوگ باحالی بود

گلدونه یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 08:47 http://tondokhond.persianblog.ir/

خوشا به حال اونان که دل گنده ای دارن (منظورم شکم نیستا قلبه )

آنا یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 11:59 http://www.gandom1359.persianblog.ir

هایده

ویانا کوچولو یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 14:24

فکر نمی کردم میون پلیسا هم کسی باشه به صدای نامجو علاقه داشته باشه! منم نامجو رو دوست دارم. همچنین شادمهر رو.

امید یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 17:20

دکتر عزیز سربازا ادم فضایی که نیستن یکی هست مثل من و شما....این دوره زمونه هم اکثرا تحصیل کرده ....لیسانس و فوق لیسانس...جدیدا لیسانس هم که درجه استواری می گیره....سر چهار راه وای می سه ....پس متفاوت نیست....البته بحث کادری ها و رسمی ها جداست....سربازا گناه دارن این طوری بهشون نگاه نکنید.

س پ ی د ا ر دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 01:45

یکی دوشبه می خونمت
امشب دیگه آرشیوت رو تموم کردم ، خاطرات بم رو خیلی دوست داشتم ، بیشتر بنویس . . .

احمد دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 23:27 http://www.http://rozhaie-khoshbakhti.blogfa.com/

چند تا از پست هاتون رو خوندم اگه این پسره میزاشت بیشتر میخوندم خیلی شغل جالبی داری البته فقط برای از دور دیدن
راستی عکس دختر خوشگلتم دیدم خدا حفظش کنه برات

پروین سه‌شنبه 25 بهمن 1390 ساعت 09:47

منم نامجو رو دوست دارم ولی از همه بیشتر سالار عقیلی رو دوست دارم صداش نرم و آرامش بخشه

اتوسا سه‌شنبه 25 بهمن 1390 ساعت 12:19

شجریان و صد البته ناظری

دانشمنگ سه‌شنبه 25 بهمن 1390 ساعت 13:15 http://danesh.mang.blogfa.com

خدایا از این پلیس متفاوت ها نصیب ما هم بنما

زری* سه‌شنبه 25 بهمن 1390 ساعت 15:15 http://mydaysofveto.persianblog.ir/

در هر زمان دوسه تایی هستن دوستشون داشته باشم ولی معین پایه ثابته همیشه امه

چیزگو سه‌شنبه 25 بهمن 1390 ساعت 16:58 http://diary-of-teacher.blogfa.com

شما هم پزشک متفاوتی!!!
منم یه شب تا صبح در یک محله نا امن ماشین رو پارکیدم... فقل که نبود هیچ... ترمز دستی رو هم نکشیده بودم...تو دنده هم نبود. برای دزدیدنش یه هل کوچولو لازم بود!!!! ولی برادران دزد مث اینکه با پراید حال نمیکنن!!!

فریبا چهارشنبه 26 بهمن 1390 ساعت 05:49 http://zane-shirazi.blogfa.com

سلام میگم باور میکنید برای منم پیش اومده . رفتم فروشگاه برگشتم هر کاری میکنم سوار ماشین بشم می بینم درش باز نمی شه همسرم میگه چیکار میکنی با ماشین مردم؟ نگاه میکنم وای این که ماشین ما نیست . خدا رو شکر که پلیس یا صاحب ماشین اونجا نبود و الا توی یک کشور غریب بخصوص ایرانی هم بودم منو می گرفتند حالا بیا و درستش کن و ثابت کن که اشتباه کردم. این پلیس هم واقعا متفاوت بوده ولی اقای دکتر بیشتر مواظب ماشینتون باشید.

elnaz پنج‌شنبه 27 بهمن 1390 ساعت 00:38 http://justiceways.blogfa.com/

با مطلبی درباره:

بررسی حالات مجرمانه و نقش شخصیت فردی از دو دیدگاه روان شناسی و جرم شناسی



به روزم و منتظر نظرات ارزشمندتان

ف پنج‌شنبه 27 بهمن 1390 ساعت 12:29

سلام آقای دکتر ، من اجازه دارم از برخی مطالبتون با ذکر لینک در وبلاگم استفاده کنم؟

احمد پنج‌شنبه 27 بهمن 1390 ساعت 13:21 http://www.http://rozhaie-khoshbakhti.blogfa.com/

چرا آپ نمی کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

lovely پنج‌شنبه 27 بهمن 1390 ساعت 16:19 http://delbarakammm.blogfa.com/

سلام.
خیلی اتفاقی با وبتون اشناشدم.
خوب وجذاب مینویسید.
همیشه شاد و سالم باشید.

نوید جمعه 28 بهمن 1390 ساعت 17:52 http://www.asrejomeyepiyaderow.blogfa.com

سلام !
به امید ِ روز های روشن تر .

اون یکی مرضیه جمعه 28 بهمن 1390 ساعت 22:47

شما هم پزشک زندان متفاوتی هستید
موفق باشید

احمد شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 01:11 http://www.http://rozhaie-khoshbakhti.blogfa.com/

آپ کنید لطفا

sara شنبه 29 بهمن 1390 ساعت 01:32

salam aghaye dr kolli khaste nabashin
man daneshjuye sale 4e pezeshkie tabrizam,weblogetun kheili jalebe dastetun dard nakone,hamasho dar arze 2 ruz khundam;)valiiiiiiiii...kolliam az pezeshki na omid shodam,az khodgozashtegi va kar va talash bedune inke natijeE ke layegheshi begiri...ba inhame sakhti ke tahammol mikonid vaghean bayad begam ensane bozorgi hastid,rasti 2 3 ta az postatun ro ba zekre manba albate mizaram tu fbim ba ejaze;)

کِ مثله....؟ یکشنبه 30 بهمن 1390 ساعت 01:33 http://boughche.blogfa.com

با سلام و عرض اندام ( اِه ببخشید ) عرضه ادب و احترام
منو تو بد وضیتی قرار داری - خدا از سر تقصیرات بگذره
من بینه این همه هنرمند کدومو انتخاب کنم کدومو جواب کنم ؟ شادی شبنم یا شیرین شکیلا یا نازنین ؟
خواننده های مورد علاقه من
فتانه - شهرام شپره - حجی جون - خدابیامرز آغا 30 - ضیا- جواده یساری ! - آهوی دشته زنگالی ! حسن صدا ( اخرش فدات میشم اما نه حالا حالا ها - وعده سر خرمن میده لامصب !) حمیرا خاطراته شمال ! لیلا فروهر دل ای دل - سندی محض رضای دخترو خودمه تو گل میپلکونوم! - ساسی مای! کَن ! - نامجو بینظر - سینا حجازی دیدی داری ، ابی بی تو و ........

شهناز دوشنبه 1 اسفند 1390 ساعت 10:14 http://shahnazsh.blogfa.com

من خواننده ای رو دوست دارم که درد مردمش رو حس کنه و صدای هموطن هاش باشه .

سوگند دوشنبه 1 اسفند 1390 ساعت 16:37 http://2s2-ps2.blogfa.com

بعضی وقتا با این که میدونم پلیسا یا حتی پزشکای زندانم مثه من آدم معمولین بازم از خیلی چیزاشون تعجب میکنم
از این که آهنگ گوش بدن وبلاگ بنویسن
عجیبه ها!

خسته پنج‌شنبه 4 اسفند 1390 ساعت 00:34

سلام.
توی مطالبتون دیدم که مرکز ترک اعتیاد دارید.
هیچ راهی برای متقاعد کرده یه معتاده بسیار بسیار عصبی برای ترک ندارید؟
من دی ماه سال 87 با یه آقا پسری آشنا شدم و بعد از یه مدت قصدمون ازدواج شد. اما به دلایله خیلی مسخره هی برنامه هامون عقب می افتاد تا اینکه حدوده 1 سال و نیم پیش دیگه جفتمون خسته شدیم از عقب افتادنه رسمی کردنه مراسم و من پیشنهاد دادم دیگه با هم رابطه نداشته باشیم. اون با با کلی خواهش ازم خواست که یه مقدار بیشتر تحمل کنم و گفت نمیتونه ازم جدا بشه.
خرداد امسال فهمیدم بخاطره این که بتونه از من جدا بشه(!) میره سمته یه دختره دیگه و اونقدر عذاب وجدان میگیره که شروع میکنه به مصرفه مواد...
با اون خانوم رابطشو قطع میکنه و دوباره میاد سمته من.
من که ضربه روحی وحشتناکی خوردم و واقعا از اون به بعد زندگی کردن واسم یه کابوس شده. اما نمیتونم ببینم معتاده. نمیدونم چیکار کنم، دائم میاد سمتم و میگه توروخدا بمون، میرم ترک میکنم. بعد که شروع میکنه به ترک سعی میکنم خیلی باهاش آروم باشم اما دعوا راه میندازه و میره بعد دوباره بعد چند روز که خبری ازش نیست با همون حال بر میگرده.
اصلا انگار یه آدم دیگه تو وجودشه. یکهو میاد با زور میخواد منو ببینه، یا یک هو میاد میگه من همه ی زندگیشو خراب کردم و ازم متنفره. سعی میکنم آرومش کنم بدتر میکنه. میخوام دیگه باهاش حرف نزنم اما دلم نمیاد. همش میترسم دیگه از مواد نکشه بیرون. الان هم باز بهم گفته که دیگه نرم سمتش. اینبار گفت اگه یکبار دیگه حتی شمارمو ببینه یه بلایی سره خودم و خانواده ام میاره. البته الان توهمه این رو داره که من میخوام یه کاری کنم که بمیره. اما میترسم باز برگرده سمتم
بخدا میخواستم خودمو خلاص کنم از این زندگی چند شب پیش. اما فکره این که چند تا زندگی رو ممکنه خراب کنم نذاشت.
من به خانواده ام گفتم که من خواستم که جدا بشیم و هیچکدوم از این مسائل رو نگفتم. نمیدونم هم چرا به شما میگم. اما اونقدر خسته ام دیگه که فقط میخوام بدونم یه معتاد چی تویه فکرش میگذره؟ میشه بهش کمکی کرد؟ از کجا کمک بگیرم؟ اصلا باید چیکار کنم؟ ازش فاصله بگیرم؟ نگیرم؟ بذارم بره پیه زندگیش؟
درضمن اون حدود 8 سال پیش هم اعتیاد داشته اما ترک کرده بود و حدود 6 سال بود که تا سال پیش لب به مواد نزده بود. حتی مشروب هم نمیخورد.
دارم سعی میکنم آدمه خوبی باشم اما نمیدونم چطوری.
بازم میگم اصلا نمیدونم چطور شد این چیزارو برای شما نوشتم.
ببخشید، مرسی که خوندید مطلب رو.

اول باید یه مشاوره خوب ببریدش
ببنند علت اصلی مصرف مواد چیه
و دلیل این عود ها چیه

bahar یکشنبه 14 اسفند 1390 ساعت 08:24

doki ahang e haftat namjoo ro gosh dadi? Vaghan mareke hast

کیمیا سه‌شنبه 17 بهمن 1391 ساعت 21:16 http://bootejegheh.persianblog.ir/

دیشب اتفاقی با وبلاگتون آشنا شدم و تا ساعت ۳ داشتم نوشته های قدیمیتون رو میخوندم.از اول همش میخواستم کامنت بذارم اما هی میگفتم ژست بعدیُ٬ژست بعدی... اما وقتی اسم محسن نامجو رو دیدم٬دیگه گفتم بیام و بگم که چقدر از قلمتون٬سلیقه خوبتون٬ حس انسان دوستی و شرفتون و از دیدن عکسهای دختر ماهتون لذت بردم...مرسی از شما...مرسی...مرسی...مرسی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد