خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

بازگشت به زندان

یک ماهی زندان نرفتم به دلایلی که گفتم و تو این یک ماه هم پزشک نداشتند و دوباره من البته با شرایطی خاص دارم میرم

و تو این چند روز فکر کنم یه بار همه زندان را دیدم.همه سرما خوردند و قرص هاشون تمام شده و........

تصور کن برای اولین روز که رفتم زندان.اتاق انتظار بهداری زندان پر از زندانیه که همه نشستن و تا من وارد میشم به سبک خودشون میگن:برا سلامتی دکتر...صلوات و این یعنی امروز همه قرص میخوان.همه متادنشون کم و زیاد شده و همه وهمه.......

شروع میکنم به مریض دیدن زندانی ها مخصوصا اگه از بند متادون یا قرنطینه باشند معمولا انواع و اقسام قرص آرام بخش و متادون و...میخورن و تنها دلیل دکتر آمدنشون اینه که یا قرص هاشون کمه یا دیاز را با کلوناز عوض کنند یا یه تریپ اضافه کنن یا دو تا چرخ و فلک و....

میگم امروز فقط مریض میبینیم اسم قرص و..نیارید که نمیبینم

وکیل بندشون که باهاشونه با لحنی دیگه ترجمه میکنه این حرفها را برای زندانی ها یه چیزی تو این مایه ها:

مگه نمی بینید یه ماه دکتر قهر کرده هر کی امروز اسم قرص مرص بیاره یا...اضافه بزنه ....فلانش میکنم و......

تهدید موثر هست ولی کسی که معتاده یه راه حل پیدا میکنه برای این کار:

زندانی:دکتر من اهل قرص نیستم منتها شب تا صبح خوابم نمیره هرچی که کرمه تونه واسم بنویسید ولی من اسم قرص نمیارم

زنداتنی دیگر:دکتر شبا تو خواب وحشت میکنم کل بدنم درد میکنه افسرده شدم هر چی که خودت میدونی بنویس برام من اسم قرص نمیارم

زندانی دیگر:دکتر من کلوناز های اینجا را که میخورم دلم درد میگیره خودتون یه کاری برام بکنید

زندانی بعدی:دکتر من مشکلم اینه که خمارم خودتون یه فکری به حالم بکنید

.................................

واین ماجرا ادامه دارد

تریپ:قرص آمی تریپتیلین

قرص چرخ و فلک:قرص فنوباربیتال

دیاز:دیازپام

کلوناز:کلونازپام

بند درمان:جای که زندانی های که معتاد هستند و داروهای اعصاب و روان مصرف میکنند را گویند



نظرات 15 + ارسال نظر
شهناز دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 20:17

سلام دکتر جون این قرص و داروها خودشون اعتیاد آور نیستن ؟

چرا

مریم دوشنبه 7 آذر 1390 ساعت 22:31

من اسم قرص نمیارم....
خیلی با مزه بود دکتر

گلدونه سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 08:42 http://tondokhond.persianblog.ir/

دکی یباره دولت بیاره تو زندانها خودش مواد بفروشه خیال همه رو راحت کنه دیگه

پیشنهاد خوبیه شایدم...

پریسا سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 11:03

زندانی ها واقعا باید قدر شمارو بدونن دکتر..
چرا به قرص فنوباربیتال میگن چرخ وفلک!!!!

بعد خوردنش احساس نشستن تو چرخ و فلک بهشون دست میده

عسل سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 12:01

اتفاقی وبلاگتون را دیدم و خواننده شدم
خیلی برام جالبه اینکه بدونم واقعا زندون چه جور جاییه

خوب سوال بپرسید
توی یه جمله جای مزخرفیه

نوشین سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 16:04

ااومدم مثلا بزنم همه فیووریتهام ونابود کنم دیگه نیام تونت اتفاقی به وبلاگ شما رسیدم چندتا نوشته هاتون رو خوندم
حالم بد شدخیلی بد کار تو زندون رو روحیه تون اثر نداره خونواده تون اذیت نمیشن
اموزش خاصی در این مورد دیدین

اثر داره ادم خیلی اعصابش داغون میشه
ولی روی خانواده نه
خنده داراش تعریف میکنم
خواهر حرفی میزنی آموزش تو ایران واسه کار.............

ستاره مشرقی سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 18:34 http://www.dastnevesht.persianblog.ir

سلام
لینک وبلاگ شمارواینجا واونجا زیاددیدم
الان اولین مطلبتونو خوندم که خوشم اومد..
حالا صبرکن..صبرکن بقیشو هم بخونم بهتون می گم
ولی تاالان بگم خداصبرتون بده کمک به اون نیازمنداثواب داره

شهناز سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 19:32

دکتر فکر میکنم جامعه و مسئولین معتادین رو جزء مردگان حساب کرده چون هیچ فکر وچاره ای برای اصلاحشون نمیکنه جای بسی تآسفه

رزیدنت جراحی سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 23:12 http://dr_ahmadi.mihanblog.com

ای ول به این دیکشنری زندان ..خیلی با مزه بود

رها سه‌شنبه 8 آذر 1390 ساعت 23:28 http://raha-pharma.blogfa.com

عجب!!! سر و کله زدن با بیمارای این مدلی خودش به اندازه کافی وحشتناک هست دیگه اگه تو بند زندان هم باشه که دیگه....
واقعا خسته نباشی دکتر. امیدوارم اونجا قدرتو بدونن

آزاده چهارشنبه 9 آذر 1390 ساعت 00:37 http://azadehoo2.blogfa.com

سلام
من خیلی اینجا رو می خونم چه سوژه های بامرزه ای دارین جون می ده برای گزارش نیست که من هم خبرنگار حوادثم خیلی برام سوژه برانگیزناکه مراقب خودتون باشید خدا بهتون صبر بده

جوجه دکتر چهارشنبه 9 آذر 1390 ساعت 00:50 http://jujedr.blogfa.com

cheghade talkh minevisin:(
deleman gereft!

معمولی چهارشنبه 9 آذر 1390 ساعت 09:32 http://pichokhamhayam.blogfa.com/

سلام بر دکتر عزیز
ورود عارفانه شما را به سرزمین "ام"ها خوش آمد می گوییم.
دکتر برای ما چیزی ندارید بخوریم ودیگر نه ببینیم و نه بفهیم دیگر. زیاد فهمیده نیستیم هــــا ولی همین یک کم هم که هستیم دیگر نمی خواهیم باشیم. بخدا.

دکتر نفیس پنج‌شنبه 10 آذر 1390 ساعت 21:03 http://drnafis.blogfa.com

تریپچرخ و فلک !
این پست رو خوندم دلم سوخت واسه زندانیا.. عجیب.. واسه معتاداشون بیشتر...

پرند پنج‌شنبه 29 دی 1390 ساعت 15:57

خیلی جالبه... یه پزشک برای زندان چه خاطره های بامزه ایی من می خندم و گریه می کنم
دیکشنری تون هم خیلی خوبه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد