خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

فراموشی

نامش مصیب است با آن قد و هیکل می توانست یکی از ستاره های NBAباشد یا حداقل تو تیم بسکتبال و یا والیبال بازی کنه بیش از دو متر قد دارد برای آمدن به بهداری مجبور می شود سرش را خم کند .به جرم مواد زندان است و چندسالی است که اینجا است سال پیش بود که به خاطر بیماری قلبی به بیمارستان رفت و عمل قلب شد و مدتی مرخصی بود و برگشت بار اول که برگشته بود خوشحال و خندان به بهداری آمد و ماجرای عمل قلبش را تعریف کرد پرسیدم خوب مصیب این مدت که بیرون بودی چی مصرف می کردی؟

می گوید: با اجازه شما تریاک

میگم: ای بابا با این قلب خراب ؟

میگه نه دکتر واسه قلب خوبه بعدشم آدم تا آزاده باید استفاده کنه اینجا که فایده نداره

...اول این هفته دوباره به بهداری آمد می پرسم مشکلت چیه مصیب؟

میگه:فراموشی گرفتم هیشکی را یادم نمیاد

میگم:جدی

میگه به جون خودم دکتر؟

میگم:پس منو که یادت اومد

میگه:نه

میگم:پس از کجا میدونی من دکترم؟

میگه:خوب واسه سینما که ما را نیوردند.اوردن بهداری و شما هم که لباست فرق میکنه و ریشم نداری پس دکتری دیگه مگه کسی هم شلوار لی می پوشه تو زندان؟

میگم:اینم یه حرفی؟حالا چند روز فراموشی گرفتی؟

میگه :یه هفته و خدا شاهده اصلا زن و بچه ام را هم نمی شناسم اصلا اسمشونم یادم نیست

میگم:باشه دارو واست می نویسم متخصص هم می بیندت






نظرات 9 + ارسال نظر
نیکا چهارشنبه 29 شهریور 1391 ساعت 23:32 http://colorsofawoman.blog.com/

دلایل با منطقی

شازده خانوم پنج‌شنبه 30 شهریور 1391 ساعت 00:22 http://coffeshazde.blogsky.com/

خب اینم یه راهشه

خبرنگار پنج‌شنبه 30 شهریور 1391 ساعت 13:32

ظاهرا ایشون فقط اشخاص رو به یاد نمیارن یعنی نمیتونن به یاد بیارن
اخه خودشون گفتن که یه هفته است که فراموشی گرفتن یعنی تایم یادشون میاد ولی ...
خدا شفاشون بده

آسیه پنج‌شنبه 30 شهریور 1391 ساعت 20:55

بهترین بازیگرا رو میشه تو این زندانیا پیدا کرد......استعدادشون رو شکوفا کرد...جوری نقش بازی میکنن که گاهی اوقات مو لای درزش نمیره....و عجب آدم هایی هستن از نظر وارد بودن به قانون.....
یه دوره کار اموزی باید برای کاراموزهای وکالت و قضاوت تو زندان بذارن تا اطلاعاتشون رو به نحو احسنت بالا ببرن....
واقعا برای خودش دانشگاهی هست این زندان....

حامد پنج‌شنبه 30 شهریور 1391 ساعت 22:28 http://www.spidezh.ir

همه جور آدم توی زندان پیدا میشن........

من زن میخوام جمعه 31 شهریور 1391 ساعت 08:07 http://hamkase.persianblog.ir/

جالب بود افرین دکتر جون.

ریحانه پنج‌شنبه 6 مهر 1391 ساعت 07:32 http://lifewriter.persianblog.ir

حالا بنده خدا چش بود؟

جینگیل شنبه 24 فروردین 1392 ساعت 19:29 http://jingiliiiiiii.blogfa.com

مطمئنید تظاهر نبوده؟؟

سها دوشنبه 26 فروردین 1392 ساعت 00:52 http://ghodsie1368.blogfa.com

دکتر خیلی باحالی مردم از خنده با اینکه این حرفا درد داره اما نوع تعریف کردنت با مزست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد