خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

دلتنگی ها

وقتی حرفی براس گفتن نمی ماند

نظرات 11 + ارسال نظر
من(رها)! یکشنبه 21 شهریور 1389 ساعت 22:44

خسته نباشید!

سارا از ژوژمان دوشنبه 22 شهریور 1389 ساعت 00:13 http://judgment89.wordpress.com/

می فهمم:-|

سلام دوشنبه 22 شهریور 1389 ساعت 15:39

سلام خواهرزادت چی قبول شد؟

دکتر نوید دوشنبه 22 شهریور 1389 ساعت 18:32 http://yaghesh.persianblog.ir

همین جور هم قبولت داریم...

هستی دوشنبه 22 شهریور 1389 ساعت 22:32 http://hastiamasomi.blogfa.com

سلام یعنی اون همه خاطرات زیبایی که تا حالا برامون نوشتین یه شبه ته کشید؟

╬╤ ♥░my doctor╬╤ ♥░ چهارشنبه 24 شهریور 1389 ساعت 10:53 http://medician.blogfa.com

آپم نیستین؟

پوراندخت چهارشنبه 24 شهریور 1389 ساعت 18:11 http://YELDEREM.BLOGFA.COM

سلام.اولین باره که به وبتون سر میزنم.چرا انقدر غمگین؟فکر میکنم خیلی چیزا تو زندگی وجود داره واسه اینکه غمها و ناراحتی ها رو فراموش کنیم و کلی حرف هست برای گفتن! امیدوارم اینبار که بهتون سر میزنم از نوشته هاتون کلی امید بباره

نیلوفر چهارشنبه 24 شهریور 1389 ساعت 23:30 http://nahaletanha.persianblog.ir

و همچنان درس خواندن....رسالتیست بر گردن پزشک ها واقعاٌ این درس خودن!

[ بدون نام ] جمعه 26 شهریور 1389 ساعت 12:31 http://artdentist.blogfa.com

slm be weblogam sar bezan

dr s.sh شنبه 27 شهریور 1389 ساعت 01:30 http://artdentist.blogfa.com

slm be webloge man yek sari bezan

دکترنفیس یکشنبه 11 مهر 1389 ساعت 17:06 http://Drnafis.blogfa.com

صلاح مملکت خویش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد