خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

عید کجا بریم؟


همه یه تجربیات خاصی از سفر دارند که اگه اون سفر دوباره تکرار بشه معمولا بهتر و بیشتر بهشون خوش میگذره

بعضی ها هم یه مسافرتهای میرن که اگه به دیگران از تجربیاتشون بگن معمولا کمک میکنه

و برای بعضی ها سفر یه خاطره خوب است که همیشه به نیکی ازش یاد میکنند

خوب یه سفر البته از نوع ایران گردیش پیشنهاد بدید دیگه

تو ادامه من هم یه سفر پیشنهاد دادم که البته به درد تابستون میخوره ولی تو عید هم خوبه میتونید امتحان کنید با گارانتی میباشد

پی نوشت:

1- سال خوب و سفری خاطره انگیز داشته باشید

2-میگن ((عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد)) خوب بعد اینگه گزینش ردمون کرد و شیف بیمارستانمون حذف شد امسال بعد از سالها عید شیفت نیستیم و تو خونه هستیم .

ادامه مطلب ...

روز زن مبارک

8 مارس روز زن بر تمام زنان ایران زمین و تمامی زنان در گوشه و کنار این کره خاک مبارک باد

و به امید روزی که:

یک زن =یک مرد


پی نوشت:

1-مامان پا تو از روی بهشت بردار

2-داره بهار میاد میشنوید صداشو شما هم

قصه های از زندان

این قصه کوتاه است اما قصه رنج است

قصه درد

قصه کودکان بیگناه سرزمین

مینویسم تا آنهای که در جایگاه قانون هستند و آنها که میتوانند کمکی کنند به این کودکان

صبح دو تا بچه 8 و 10 ساله را زندان آوردند.تعجب میکنم .میگم اینها اینجا چیکار میکنند.

میگن:به جرم قتل 

میگم :آخه اینا میدونند قتل چیه

میگن:با یه بچه دعوا میکردند و با سنگ بهش زدند و بچه  و هم بازیشون متاسفانه کشته شده

اسمشونو میپرسم با مظلومیتی تمام میگویند و یکم احساس امنیت میکنند .چند تا سوال دیگه میپرسم ولی حالم آنقدر گرفته شده که چیزی بیشتر نمیتونم بپرسم

پی نوشت:

1-آخه یه بچه با این سن و سال چی میفهمه از زندان و قتل و اعدام

2-برای کودک کشته شده هم آدم متاسف میشه.کودکی که با یک شوخی کودکانه تمام آرزوهایش هم خودش و هم خانواده اش بر باد میرود

2-حالم گرفته است شاید به هم دلیل نمیتونم بیشتر  بنویسم

سکوت

سکوت

علامت رضایت نیست

سکوت تنفری عظیم و بغضی فرو خفته است

که یا  نمیتوانیم فریادش کنیم

یا نمی گذارند فریادش کنیم

یک روز در مرکز ترک اعتیاد

من یه مرکز ترک اعتیاد کار میکنم

البته به دلایلی به خودم مرکز ترک اعتیاد ندادند .گرچه این مراکز خصوصی هست و برای کار خصوصی اگر تو شرایط داشته باشی(پزشک باشی-دوره های ترک اعتیاد گذرانده باشی و سابقه کار )هیچ منع قانونی نیست ولی ....تو یه پست قبلا دلیلشو توضیح دادم بگذریم

نیمی از مراجعان مراکز و یا شاید هم بیشتر معتادانی هستند که از این طرف می آیند برای ترک ثبت نام و پرونده تشکیل میدهند و...و دارو میگیرند و از در مرکز خارج نشده دارو ها را میفروشند و مواد تهیه میکنند.گروهی هم مواقعی که دچار بی پولی میشوند و یا آزمایشی دارند و..ناگهان تصمیم به ترک گرفته و چند روز به مراکز میآیند و دارو میگیرند و بعد دوباره روز از نوع و روزگار از نوع

و تعدادی هم به قصد ترک می آیند

دیروز دو مورد برای ترک داشتیم که واقعا اعصابم خرد شده.

1- یه پسر 16 ساله که تزریقی بود و میگفت  دو ساله هروئین شروع کرده.هنوز معصومیت کودکانه از چهره اش میبارید.بهش گفتم آستینهایت را بالا بزن.دستش پر بود از جای تزریق های ناشیانه.و مادرش مدام میگفت پول نداریم شما باید کمکش کنی.

بهش گفتم خانم این دو ساله تزریق میکنه چرا شما کمکش نکردی؟

دو سال چشمهاتو بستی به امید خدا رهاش کردی حالا که دست به دزدی وسایل منزل زده تازه یادت افتاده که باید کمکش کنی؟

گفتم من کمکش میکنم .سفارش میکنم هزینه هم کمتر بگیرن ازش ولی شما مسئولی و باید سرزنش بشی نه این بچه؟

میگه دکتر یه چیز بدهکار هم شدم .مگه من گفتم تزریق کن اصلا به من چه تزریق کنه تا بمیره

میگم:تو که یه ذره دلت به حال بچه ات نمیسوزه انتظار داری دیگران کمکش کنن

میبینم فایده ای نداره با این مادر بی مسئولیت سر و کله زدن.یکم با خوده پسره حرف میزنم .دارو براش مینویسم برای 3 روز که دوباره بیاد ببیتنیم چیکار براش میکنیم

2-یه زن اومده برا ترک.میگه شوهرم معتادم کرده و مصرفم خیلی بالاست یه بچه 1 ماهه هم دارم

کمکم کنید.

نمیدونم دلم به حال خودش بسوزه

دلم به حال اون طفل معصوم یک ماهه

یا تنفر از شوهری که اونو معتاد کرده والان هم میگه میخوایی بری ترک که مردم بشناسنت و آبروی منو ببری؟

3-یک مورد امیدوار کننده هم داریم دیگه پیرمردی که نزدیک 50 سال مواد مصرف کرده و الان 4 ماهه که ترک کرده و هر هفته میاد که من ببینمش و به قول خودش این جونا ببیندش شاید یه ذره به غیرتشون بر بخوره

4- و یه زن که شوهرش و دو تا برادراشو برای ترک میاره و با هزاران امید و دقت پیگیر کارشون و مراقبشونو و خوشبختانه کار ترک و درمانشون هم خیلی خوب پیش میره




psm 4 کشته منو

امتحان که تموم شد گفتیم بریم و  adslرا فعال کنیم و چون خونه جدید اومده بودیم  و به خاطر امتحان .گفتم بزار بعد امتحان مجدا میرم و فعال میکنم.یه شرکت دیگه رفتم و برا 6 ماه اینترنت پر سرعت گرفتیم و پولشم دادیم که گفت باید با مخابرات تماس بگیریم که روی این خط تلفن میشه از اینترنت پر سرعت استفاده کرد یا نه و خبرتون میکنیم.

از شرکته زنگ زدن که خط تلفن شما psm 4می باشد و روی این خط نمیشه از اینترنت پر سرعت استفاده کرد و باید برید مخابرات و درخواست بدین که نوع خط عوض بشه.

رفتیم مخابرات و درخواست دادیم که مسئول اون قسمت گفت که امکان نداره و اینجای که شما هستید نمیشه خط را از psm 4 در اورد و نمیشه دیگه.

داشتم از مخابرات بیرون میومدم که یه مهندس آشنا دیدم و جریان گفتم براش  و گفت الکی گفته کی گفته نمیشه این کار را کرد من درستش میکنم و بهت زنگ میزنم

فردا صبح آقای مهندس زنگ زد که برات درست میکنن برو پیش همونی که گفته بود نمیشه.صبح رفتیم و طرف امروز گفت البته با پر رویی تمام؟

شما دکترید؟از آشناهای آقای مهندس هستید؟

من :بله

امروز درست میشه خط

ظهر رفتیم خونه و چک کردیم.ای بابا خط درست که نشده هیچ .تلفن خونه هم قطع شده

همه دارن زنگ میزنن که بابا تلفنتون چرا خط رو خط شده .شمارعه شما را میگیریم یه جای دیگه زنگ میخوره

یه زنگ به شماره خودمون میزنم.یه پیرزنه جواب میده و با عصبانیت میگه از صبخ نمیدونم چه خیر ندیده ای شماره منو انداخته رو شماره این خیر ندیده از بس گفتم اشتباهه خسته شدم

دوباره صبح رفتیم مخابرات .گفتم بابا adsl نخواستیم همون خط خودمونو وصل کنید که گفت تا ظهر درست میشه

ظهر اومدیم خونه تلفنمون درست شده زنگ میزنم به شرکته میگم خط ما از psm4 در اومد بی زحمت بیا این اینترنت ما را وصل کن؟

میگه:امروز 5 شنبه و مخابرات تعطیله .شنبه درست میشه

و این شده ماجرای تکنولوژی برتر ما دیگه

پی نوشت:

1- یه زندانی را امروز معاینه میکنم

میگم مشکلت چیه؟

میگه؟دو تا از بیضه هام درد میکنه


2-زندانی ها رو یه باور غلط چون فکر میکنن هیوسین((قرصی که بیشتر برا دل درد و دل پیچه استفاده میشه))چون آخرش ئین داره از خانواده داروهای مرفین میباشد و این قرص را پودر کرده و با سیگار میکشند و تو هر چی میگی بابا هیوسین با مرفین هیچ نصبتی نداره مگه به خرجشون میره تازه 100 تا دروغ شاخ دار جور میکنن که آخرش اینه که چندتا بسته هیوسین برام بنویس


چرا؟

چرا تمام وبلاگ های وردپرس همه فیلتره؟

پی نوشت:

۱-امتحان هم تموم شد نمرم بد نشد ولی باید منتظره رتبه بود البته با این نمره های بالای که میشنویم بعیده امسال قبول شم .

۲-این مطلب هم از همون وبلاگ دوران دانشجوییه


کاش می دانستی همه اشکها غم ها ودردها

بی تو هیچند

می دانم که محال است بیائی برای یک لحظه

حتی در خوابم

۳-الان که بیکاریم و درس نیست نمیدونم چرا حس نوشتن و اینترنت نیست تا ۵ روز قبل این اینترنت چنان وسوسه انگیز بود که میدیدی وسط درس داری وبلاگ می نویسی

اصطلاحات زندان2

آقا مهندسه:برای تحقیر زندانیانی که کلاس میزان برا خودشون

آقا سیروس:آدم فروش

اسگل:دیوانه . کسی که کاراش مسخره است .خل است .شکل مودبانه ...سخل میباشد

افیل:خیلی قد بلند.

امت ویزویزو:کسانی که پشت سر دیگران حرف می زنند

چارلز غلامحسین:آدم روستایی که ادای فرنگی ها را در میاره

چترباز:مفت خور.کسی که همیشه آماده است تا میهمان دیگران شود

چشات خیلی شهلاست:معتادی

حرف زدن بلد نیستی .نزدنو که بلدی:کسی که خیلی حرف الکی میزنه

ریلیفه:هماهنگه جوره

سیفون را بکش:به کسی که میگوید دلم گرفته و ناراحتم میگویند

صد بار پست ون ننشو گاز گرفته:ادم بی معرفت و پست که هیچ اخلاقی را رعایت نمیکند .به هیچ چیزی پایبند نیست

فسنجون میخوری:گه میخوری .اهانت مودبانه

هیئت چش قرمزا:معتادین به حشیش

آناناس:بچه خوشکل.مفعول


پی نوشت:

1- سپاس گذارم از لطف دوستانی که از راه دور و نزدیک با گذاشتن پیام و ایمیل و...ما را همراهی کردند  به خاطر امتحان ایشالله تو شادی هایتون جبران زحمت کنیم

2-یه زندانی دعوا کرده بود زده بودن دماغشو شکسته بودن اومده بهداری میگه دکتر این چه وضعیه اینجا قانون نداره چرا رسیدگی نمیکنی؟

من:من رسیدگی کنم

زندانی:اره مگه دکتر نیستی؟

مگه دکتر همه کاره زندان نیست؟

3- هنوز کلیدا را نزدن و ما منتظر ببینیم چه دسته گلی به آب دادیم اینبار

4-خیلی از اصطلاحات زندان با اینکه جذابن ولی از حیطه ادب خارج هستند شاید در قالب یک پست رمزدار نوشتم


امتحان دستیاری

تمام شد

همین

تا شنبه باید صبر کنم ببینیم کلید سوالا میاد چیکار کردم البته اگه جمعه مثل پارسال نگن سوالها لو رفته و باید مجددا امتحان بدید.

با سپاس از لطف بی کرانتون

دارم فکر میکنیم

 ۲۴-۱ساعت خواب مداوم بیشتر میچسبه؟

۲۴-۲ ساعت چرخیدن تو اینترنت؟

۳- پنج تا فیلم پشت سر هم دیدن؟

۴-رفتن فوتبال؟

۵-مهمونی رفتن؟


فعلا ۲۴ ساعت اف هستم با پستهای جدید بر میگردم

با زهم محتاج دعای شما هستم

پی نوشت:

کاش هر چی من زدم درست از آب در بیاد




امتحان دستیاری

فردا امتحان لعنتی دستیاریه

نمیدونم چی میشه تلاشی نافرجام می کنیم .فقط امیدوارم دوباره بعد امتحان نگن سوالها لو رفته باید دوباره امتحان بدین.


پی نوشت:

۱-این مطلب هم از این وبلاگ می باشد برای روحیه دادن به خودم و خودتون و ایجاد یک لبخند در این شرایط ویژه


قابل توجه سرپرستان خانوار
دیگر نیاز نیست با سیلی صورت خود را سرخ کنید



رژ گونه ویژه طرح هدفمندی با ماندگاری  طولانی وقیمت مناسب


روزی برای اینکه فراموش نکنیم عشق ورزیدن را

  همه

 لرزش دست و دلم

 از آن بود

 که عشق

 پناهی گردد،

 پروازی نه

 گریز گاهی گردد.

 آی عشق   آی عشق

چهره ی آبیت پیدا نیست ...


و گرامی باد یاد و خاطر تمام عشق های زندگی

وطن ممنوع

توی وبلاگ قدیمی گشت میزدیم و یاد گذشته ها میکردیم

این شعر از وبلاگ قدیمیه. حس وطن پرستیمون گل گرد گفتم شما هم شریک


در شعرهای ممنوع

ترا خواهم سرود


با قلم های ممنوع

برکاغذهای ممنوع

ترا خواهم نوشت


در نامه های ممنوع

ترا خواهم گریست


و در خانه های ممنوع

یاران ممنوع را

بوسه باران خواهم کرد


روزانه های زندان

سلام

مبارک هم سرانجام  رفت و مصر و آزدی خواهان سراسر دنیا غرق در شادی شد و خیلی ها هم تظاهر به شادی کردند


اینم از شاهکارهای بیماران ما امروز:

1-دکتر برام یکی از این ((فس فسی ها))بنویس منظورش اسپری دیگه

2-شربت توفتیلین بهم میسازه.شربت تئوفیلین میگه

3-دکتر حس میکنم یکی دستشو میکنه تو سرم و مغزمو میکشه بالا

4-زندانی واسه مشکلش فرستادیم پیش جراح که جراح دیده و دارو نوشته و گفته 15 روز مصرف کن بعد بیا و زندانی به جراح میگه:اینا را هم که دکتر زندون واسم نوشته .نمیدونم تو حالیت نیست یا دکتر زندون خیلی حالیشه

5-دکتر خونم سفت شده.

من:از کجا فهمیدی سفت شده؟

زندانی:دستمو بریدم هر چی منتظر موندم خونم نیومد.سفت شده خوب نمیاد


بهمن رافعی

بهمن رافعی از شاعران معاصر است از معروفترین شعرهای بهمن رافعی قطعه معروف:از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست و...که توسط داریوش خوانده شده است

ولی نمیدانم چرا او اینقدر مورد بی مهری قرار گرفته است

کتاب جدید او با نام :روشنی در قفس ماندنی نیست روانه بازار  شده است


از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست
گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست

سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم
هر لحظه جز این دست مرا مشغله ای نیست

دیریست که از خانه خرابان جهانم
بر سقف فرو ریخته ام چلچله ای نیست

در حسرت دیدار تو آواره ترینم
هر چند که تا خانه ی تو فاصله ای نیست

بگذشته ام از خویش ... ولی از تو گذشتن
مرزیست که مشکل تر از آن مرحله ای نیست

سرگشته ترین کشتی دریای زمانم
می کوچم و در رهگذرم اسکله ای نیست

من سلسله جنبان دل عاشق خویشم
بر زندگی ام سایه ای از سلسله ای نیست

یخ بسته زمستان زمان در دل بهمن
رفتند عزیزان و مرا قافله ای نیست


برای آشنایی بیشتر با این شاعر به اینجا  مراجعه کنید

و همچنین اینجا



جریمه ها

 جریمه اول:

صبح ساعت ۸ دارم میرم زندان.زندان تقریبا خارج شهر قرار داره مثل همیشه از دوربرگردان میرویم و بعد از جاده اصلی میگذریم و ۲۰۰ متر تا زندان که آنور جاده است.دم دژبانی زندان هستم که میبینیم ماشین پلیس راه پشت سرم مدام چراغ میزند.توی ماشین میشینیم تا افسر نیروی انتظامی بیاد .خبری نمیشه.پپاده میشم و میرم پیش ماشین نیروی انتظامی.بفرمائید؟

مدارک؟

من:بفرمائید مشکلی پیش اومده؟

افسر:چرا حق تقدم را راعایت نمیکنی؟

من:کدوم حق تقدم.مثل همیشه من از جاده رد شدم.ماشین نمیومد

افسر:نه یه پیکان میومد اگه سرعتش بیشتر بود میخورد بهت

من:خوب برو پیکان را جریمه کن که سرعتش زیاد بوده.

افسر:نه شما خلاف کردی باید جریمه بشی

من:آخه اتفاقی که نیفتاده بعد شما پلیس پیشگیری هم که نیستی آخه دلیله میخوایی جریمه کنی؟

افسر:نه من دارم قانون اجرا میکنم

من اعصبانی:ای بابا من الان تو زندان مریض دارم .خلاف هم نکردم وقت ما را نگیر

افسر:ممکن بود بمیری.باید جریمه کنم

من:به سلامتی پلیس ما پیشگو هم که شده.آخه سرکار اگه میخوایی جریمه کن جریمه کن.منتها این حرفها را نزن منطقی باش.من به ۱۹۷ زنگ میزنم

افسر:جریمه را مینویسد و میخندد ۲۰ هزار تومان.باید حق تقدمو رعایت کنی

من:من رعایت کردم سرکار انگار شما مشکل داری.من تعجب  میکنم چرا سالی ۲۷ هزارتا کشته تو جاده ها داریم از درایت شماست دیگه 

افسر :میرود


من:به ۱۹۷ زنگ میزنم.و میگه ما کاری نمیتونیم بکنیم .اعصبانی کلی داد میزنم .میگه باید بری فرماندهی نیروی راهنمایی و رانندگی

.ظهر تو برگشت میرم فرماندهی راهنمایی و رانندگی و میریم پیش فرمانده و میگم جناب سرهنگ من به این دلایل اعتراض دارم

۱ -افسر شما از ماشین پیاده نشد منتظرن که مردم برن به دست و پاشون بیفتن

۲-من خلافی نکرده بودم

۳-این ۱۹۷ شما هم که سرکاریه

۴-نیروهاتون جاده ها و نقاط پرخطر را ول کردن جهت کمک به حمل نقل یا تو کوچه ها جریمه میکنن یا جاهای که خلافی نکرده آدم

۵-این جریمه ۲۰ تومانی واسه خلاف نکرده نشون میده که شخصیه و این افسر میخواسته حال منو بگیره

جناب فرمانده میگه که کاری نمیتونه بکنه باید جریمه را پرداخت کنی بعد بری شوارای حل اختلاف شکایت کنی تا بعد بررسی بشه البته  سرهنگ خوش اخلاق بود

من:میخندم.

جریمه دوم:

دارم میرم خونه توی یک خیابان فرعی هستم که موبایلم زنگ میخوره شماره زندانه و نمیشه جواب نداد .یک لحظه جواب میدم و میگم زنگ میزنم که میبینم ماشین پلیس راه با جلوم می پیچه.میشینم تو ماشین ۵ دقیقه میشه که افسر میاد

چرا با موبایل حرف زدی:

من:احتمالا دلیل مهمی داشته و من یک ثانیه هم حرف نزدم

افسر:مدارک

افسر:جریمه باید بشی

من:اخه توی یک خیابان فرعی .چند ثانیه با موبایل حرف زدن چه تخلف حادثه ساز و مهمیه که شما میخوایی جریمه کنی

افسر:ما قانون را اجرا میکنیم

من:قانون میگه شما باید الان تو نقاط مهم حادثه ساز و ترافیک و.. باشی نه توی یک خیابان خلوت در به در دنبال یکی که جریمه کنی

افسر:وظیفه ما را به خودمون یاد آور نکن

من:اتفاقا به فرماندهتان هم یادآوری کردم

افسر جریمه را مینویسد

من:اگه با این جریمه مشکل حمل و نقل حل میشه بیشتر بنویس



میلاد پسر داریوش و

سلام یه بلوتوثی بود مدتها اینجا خیلی شایع شده بود یه پسری به 110 و 115 و آتشنشانی زنگ میزد و این بلوتوث با عنوان فقط سریع باش تکیه کلام شده بود.امروز خالق این اثر هنری را زندان آورده بودند که به جرم همین بلوتوثها و مزاحمت تلفنی زندانی شده بود با 500 هزارتومان جریمه که چون توان مالی نداشت زندان شده . امروز چون زندانی ورودی جدید بود افتخار زیارتش نصیب من شد .

پسری لاغر اندام و معمولی بود با عینک های گنده و من تو دلم تحسینش کردم که بابا دمت گرم کلی ملت خندیدند با این بلوتوثهات.

ازش اسمشو میپرسم

میگه:میلاد اقبالی پسر داریوشم

من:مگه تو یاسر نیستی

نه من میلاد اقبالی پسر داریوشم

میگم چی مصرف میکنی؟

میگه :شیشه ولی دیگه نمیکشم

میگم :دکتر اعصابم میری؟

میگه یه مدت بستری بودم ولی دیگه نمیرم

میگم:از کی میلاد اقبالی شدی؟

میگه:از دیروز که زندان اومدم.تصمیم گرفتم که دیگه به هیشکی زنگ نزنم و اصلاح بشم

مراقب میگه از دیروز که اومده میگه اسمش میلاده و پسره داریوشه

میگم :پول داری جریمه را بدی؟

میگه:نه میخوام زندان بمونم تا اصلاح بشم

میگه دکتر فقط ترا خدا اینجا بگو به من بگن میلاد اقبالی


نمیدونم فیلم بازی میکنه یا اثر شیشه و بیماریش باعث این توهم و کارا شده .

پی نوشت:

1-اینم یه وبلاگ که بلوتوث های این آقا یاسر را  واسه دانلود گذاشته  سه تا بلوتوث معروفشو از من میشنوید مزاحم 110 را اول گوش بدید

2- احتمالا اگه بدونه یه وبلاگ بلوتوثهاشو منتشر کرده مدعی میشه خوده داریوشه

3- امیدوارم زودتر  جریمشو بده وآزاد بشه هر چی باشه ملت کلی با بلوتوث های اون خندیدند و هی گفتن فقط سریع باش


چهارمین شخص


به دنبالش همه جا رفتم

همه آدمها را دیدم
هیچ نشانی از او نیافتم
شاید او که اینگونه پریشان کرده  مرا
چهارمین شخص مفرد غایب است

برو نه نگو

حسنی مبارک دیکتاتور ۸۴ ساله مصر بعد از ۳۲ سال حکومت حال که با مخالفت عظیم مردم مصر مواجه شده هنوز هم برای ماندن در قدرت سر سختی میکند.واقعا این جنون قدرت چیست که اینگونه یک آدمی را که نفرت عمومی مردمش را میبیند .هنوز هم برای ماندن تلاش میکند. و مصری ها کشته میشوند برای دو روز بیشتر ماندن در قدرت دیکتاتور

مبارک نه نگو برو .شاید این تنها کار و کوچکترین کار درستی  است که میتوانی انجام دهی برای ثبت در تاریخ



مبارک

مبارک دیکتاتور نامبارک مصر هم میرود

مبارکه مصری ها باد این اتفاق مبارک


پی نوشت:

تو ادامه مطلب یه مطلب کامل درمورد آنفلوآنزای خوکیه که این روزا دوباره برگشته

ادامه مطلب ...

اگه سبزم ....

این ترانه را که ازسروده های  شهریار قنبریه (که خودشم خونده این ترانه را)خیلی دوست دارم


اگه سبزم اگه جنگل اگه ماهی اگه دریا

اگه اسمم همه جا هس روی لب ها تو کتابا
اگه رودم رود گنگم مثل مریم اگه پاک
اگه نوری به صلیبم اگه گنجی زیر خاک
واسه تو قد یه برگم پیش تو راضی به مرگم
اگه پاکم مثل معبد اگه عاشق مثل هندو
مثل بندر واسه قایق مثل قایق واسه پارو
اگه عکس چل ستونم اگه شهری بی حصار
واسه آرش تیر آخر واسه جاده یه سوار
واسه تو قد یه برگم پیش تو راضی به مرگم
اگه قیمتی ترین سنگ زمینم توی تابستون دستای تو برفم
اگه حرفای قشنگ هر کتابم برای اسم تو چند تا دونه حرفم
اگه سیلم پیش تو قد یه قطره اگه کوهم پیش تو قد یه سوزن
اگه تن پوش بلند هر درختم پیش تو اندازه  دگمه .یه  پیرهن
واسه تو قد یه برگم پیش تو راضی به مرگم
اگه تلخی مثل نفرین اگه تندی مثل رگبار
اگه زخمی زخم کهنه بغض یک درد رو به دیوار
اگه جام شوکرانی تو عزیزی مثل آب
اگه ترسی اگه وحشت مثل مردن توی خواب
واسه تو قد یه برگم پیش تو راضی به مرگم....