ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
امر خیر
پذیرش مرکز صدا میزنه آقای دکتر تلفن با شما کار داره
من:چی کار داره
پذیرش:امر خیر
من:کی هست؟
پذیرش:یه خانم
من:بابا دختر من تازه 2 ساله شده بعدشم عمرا قصد ازدواج داشته باشه
من تلفن را بر می دارم یه خانم هست می گم بفرمایید:
خانم:یه امر خیر داشتم دکتر
من:بفرمایید
خانم:شوهر من مریض شماست بهش بگید متادونشو کم کنه ولی نگید من زنگ زدم مرکزتون
من:
به همین قران
این مراجعه کننده ما که اولا گاهی و جدیدا زیاد میاد که دارو رایگان بگیره
وارد اتاق میشه و میگه دکتر قول دادید که امروز بهم دارو بدید
من:فکر نکنم
بیماره :چرا به همین قران(دست کرده تو کیفش و یه برگه الکی دستش و داره بهش قسم می خوره
من:این قرانه؟
بیماره :