خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

25 خرداد

ترس بود یا امید

بی هیچ شوری اینگونه تو را فریاد زدیم هرچند  سالهای بدی را گذراندیم

نظرات 8 + ارسال نظر
غزل شنبه 25 خرداد 1392 ساعت 18:14 http://www.smouth.blogfa.com

بغض . به امید آنکه فردای بهتری در انتظار دخترک تو باشد.
ایران ای سرای امید بقیه اش هم بلدی لابد.
ما نسل جان سختی هستیم.

یک مهندس عمران شنبه 25 خرداد 1392 ساعت 19:42

هوای چشم من و تو بارانی است

و باغ،تشنه یک اتفاق "روحانی" است

پیروزی کوچک و تو دهنی بزرگمان مبارک

بهاره شنبه 25 خرداد 1392 ساعت 23:05

روز خوبی بود هم سال روز تولدم هم یک پیروزی بزرگ .تبریک به همه هموطنان

الی سه‌شنبه 28 خرداد 1392 ساعت 09:48 http://www.adrinabanoo.blogfa.com

دکتر دیگه از خاطرات زندان چیزی نمی نویسین ؟؟؟؟

mari سه‌شنبه 28 خرداد 1392 ساعت 19:27

سلام خسته نباشید. پیروزی امروز رو به همه تبریک میگم.

از بچگی هم دکترها رو دوست داشتم و هم دوست داشتم دکتر شم ولی خب هم همت نکردم هم قسمت نشد.الان لیسانس امار دارم و بیکارم حالا این کجا و ان کجا

F چهارشنبه 29 خرداد 1392 ساعت 00:57

دکتر کجایی رفتیم جام جهانی!راستی فکرًمی کنم با این توضیحاتی که دادید ما با هم هم شهری باشیم!

حیران چهارشنبه 29 خرداد 1392 ساعت 16:08 http://tanhabato90.blogfa.com

سلام آقای دکتر
یه مادرم نمیدونم از کجا به اینجا رسیدم اما پسندیدم دل نوشته هاتون را شما را با اجازه لینک کردم ببخشید اول اجازه نگرفتم
دختر گل تون را ببوسید

mari پنج‌شنبه 30 خرداد 1392 ساعت 13:23

سلام اقااااااااااا دکتر کجایی؟پس کجاییییییییییییییییی؟

ببین امروز 5شنبه ولی هنوز ازت خبری نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد