خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

وکیل؟

دم در زندان آدم های زیادی هستند که در روز های ملاقات تعداد این آدم ها خیلی زیاد می شود بعضی با چهره های نگران .بعضی نا امید و بعضی ها سعی میکنند که چهره خود را از هر آشنایی بپوشانند.

آدم های دم در زندان گاهی خیلی نا امید می شوند از هر کسی که اندکی بتواند کمکی یا راهنمایی کندکه بشود مشکلی از زندانییشان حل کند یا کورسوی امیدی به آنها بدهد استقبال می کنند .و هستند بعضی آدم های که با آگاهی به این موضوع همیشه در اطراف زندان ها پرسه میزنند و گاهی از خانواده زندانیان به بهانه کمک و...کلاهبرداری های بزرگ و کوچک می کنند.

ورود ماشین شخصی به زندان ممنوع است و پارکینکی که بیرون از زندان است باید مسافت طولانی بروی و من اغلب ماشینم را در خیابان منتهی به در زندان که همیشه هم یک سرباز ایستاده که اینجا پار نکنید پارک می کنم و البته گاهی نوازش های در حد تیم ملی نثار بدنه ماشینم شده (خش روی بدنه -کردن چوب در قفل باک بنزین و....)یکی از زندانیان را می بینم که سخت مشغول حرف زدن با جوانی است نا امیدی و نگرانی از چهره جوان می بارد و با تمام وجود دارد حرفهای این زندانی سابق را به جان میخرد و گاهی لبخندی میزند و اندکی از نگرانیش کاسته میشود.

زندانی سابق سلام میکند و آنچنان گرم احوال پرسی میکند که گویی من سالهاست با او دوست هستم .من به طرف در زندان میروم که ناگهان صدای جوانک را می شنوم :ببخشید شما وکیلید؟

من:نه

جوان:اون مرده که با شما احوال پرسی کررد وکیل بود؟

من:نه اون قبلا زندان میهمان بود.

جوان جا میخورد .مثل اینکه آب سردی بر روی تمام تنش ریخته باشی.

می گویید :ولی خیلی اطلاعات داشت و میگفت همه آشناش هستند

من:آره هم اطلاعات داره هم زبان چرب چون تونسته یه زمینو به 20 نفر بفروشه 

نظرات 18 + ارسال نظر
مرمر جمعه 23 تیر 1391 ساعت 14:48

عجب آدمیه ها توی زندانم آدم نمیشه؟

غوغا جمعه 23 تیر 1391 ساعت 17:10

خوب شما که پزشک اونجایید
چرا نمیزارن ماشینتونو ببرین تو
من الان میام شکایت میکنم ماشین دکتر ما رو خط خطی کردن
وای چقد بده اینجوری سر یکی رو که نه سر یه عده رو کلاه بزارن حتی دم زندان !وجدانم خوب چیزیه ها

خبرنگار جمعه 23 تیر 1391 ساعت 22:58

سلام دکتر
خسته نباشید
نوشته هاتون منو واداشت تا بعد از دو سال باز هم سری به زندان بزنم.
میدونم که کار پزشکی،سخته و کار پزشک زندان سخت تر و از طرز نوشته هاتون به این نتیجه رسیدم که کاری که شما میکنید از کار پزشک زندان هم سخت تره.
خدا قوت

دریا شنبه 24 تیر 1391 ساعت 00:13 http://azjensebaran.blogsky.com

سلام
واقعا نمیدونم چی بگم
عجب دنیایی داریم....
چرا آدمها اینطوری شدن؟؟؟
شما واقعا چه شرایطی رو چه انسانهایی رو تحمل میکنید
واقعا خسته نباشید
و صد البته میدونم که این همه مسائل روزمره رو روحیه ی شما خیلی تاثیر میذاره
درک میکنم که چقدر میتونه سخت باشه!!!
براتون آرزوی سلامتی میکنم دوست عزیز
این واقعا دلیل نمیشه که ما بدویم چون شما شغلتون این هست پس واقعا تمام این مسائل روزمره براتون عادی و پیش پا افتادست
نه
کاملا درک میکنم که این مسائل هر رزو بیشتر از دیروز روتون اثر میذاره
و شمارو به نوشتن وادار میکنه....
کاش ما آدمها مسائل رو به خوبی درک میکردیم و انقدر از هرچیزی به راحتی نمیگذشتیم.....
خوشحال میشم از حضورتون در وبلاگم
براتون دعا میکنم
در پناه خدا
برقرار و شاد و سلامت باشید...

شهاب شنبه 24 تیر 1391 ساعت 10:27 http://www.2shoghle.blogfa.com

دکتر قانون جنگله دیگه نخوری خورده میشه
کلاه برنداری کلاه میزارن سرت

نازی ی شنبه 24 تیر 1391 ساعت 13:33

خب دیگه خلافکارا باهوش ترین آدمان هرجا باشن سری یاد می گیرن چه خوب رو چه بد رو!

فاطمه شنبه 24 تیر 1391 ساعت 22:45 http://aryayi-916.blogfa.com

سلام دکتر
خوبی ؟
کوچولوتون چطوره ؟

مرسی خوبه شیطون شده

یاس یکشنبه 25 تیر 1391 ساعت 01:10

این روزا روتجربه کردم به هرطنابی هرچند پوسیده چنگ انداختم به زمین وزمان التماس کردم خدارو هزار مرتبه شکر همه چی تموم شد منم با مردای واقعی مثل شما اشناشدم خدا همتونو خیر بده

آلاله یکشنبه 25 تیر 1391 ساعت 08:32 http://alalehandmani.blogfa.com/

....زندان....آدمهای جلوی در...و.....نگرانی...همه اینها تجربه بدیه......

شهرام یکشنبه 25 تیر 1391 ساعت 09:38 http://sh1352.blogfa.com

ندانستن حقوق و قوانین باعث میشه افراد از موضع پایین برخورد کنن و این امر کسانی رو وسوسه می کنه که دنبال کلاهبرداری های سریالی از این افراد باشن
آشنایی با حد و حدود قوانین بطرف قدرت این فکر رو میده که برخورد بیطرفانه داشته باشه نه موضع پایین
ممنون دکتر جان از خاطره که نوشتی

کیهان یکشنبه 25 تیر 1391 ساعت 09:39 http://mkihan.blogfa.com

دورد
چه مسایل و مشکلاتی دارند مردم و ما بی خبریم....

شازده خانوم یکشنبه 25 تیر 1391 ساعت 10:48 http://coffeshazde.blogsky.com/

چه خبره این مملکت......
نوشتهای شما رو دوست دارم.متشکرم

شهاب یکشنبه 25 تیر 1391 ساعت 17:53 http://www.2shoghle.blogfa.com

دکتر اگه میشه لینک پست اون دو تا بچه ای که با پرداخت دیه آزاد میشدن رو بزار توی لینکای وبلاگت
در ضمن اگر مبلغ که با اون میشه آزادشون کرد رو هم بنویسی خیلی خوبه

سلام اونا حل شد مشکلشون
مرسی

ناشناس دوشنبه 26 تیر 1391 ساعت 09:25

سلام دکترجونم خوبی دختر نازت خوبه عکس جدیدشو نمیزاری؟
من بهترم اما سر کار اومدن خیلی واسم سخته چون دکتر بخیه جذبی زده واسم و نکشیده و گفته تا یک ماه و نیم طول میکشه جذب شه عمل آپاندیس لاپاراسکوپی بود . دکتر چطور میشه آپاندیس رو با لاپاراسکوپی انجام داد مگه نمیگن اگه مایعش تو شکم بریزه باعث مرگ میشه؟!!!!!
راستی کار اون زندانی خیلی درست بوده ها یک زمین رو به ۲۰ نفر فروخته

چرا میشه روش جدیدتر و بهتریه

نجمه رستمی دوشنبه 26 تیر 1391 ساعت 20:42 http://roshana14.persianblog.ir

میشه بپرسم چرا اسمتون و گذاشتین پزشک تنها؟

لالیکو سه‌شنبه 27 تیر 1391 ساعت 02:05 http://www.lalikue.blogfa.com

راست می گن زندون آدم رو مرد بار میاره ها. حالا ببین دانشگاه هم شده ما خبر نداشتیم

بعید میدونم

نجمه رستمی چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت 15:42

ممنون از پاسخ جامع و کامل !!!!

نیوشا چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت 20:30 http://www.hendrixstyle.blogfa.com

سلام وبه خیلی زیبا و پر محتوایی دارید.خوشحال میشم به وبه من بیاید و نظر خودتونرو خصوصا در رابطه با پست اخرم عنوان کنید.سپاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد