ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
خبر ناگوار بود .آنقدر که کسی باور نمیکرد.دکتر حسین رمضانی بر اثرشنا در رودخانه غرق شد.همین چند خط کوتاه.
تو به یاد برادرش می افتی دکتر منصور رمضانی -پزشک اورژانس آن روزهایمان و متخصص ارولوژی این روزها .حسین هم مثل او بود.ساده آرام مهربان
گرچه وقتی ما از این دانشگاه رفتیم او تازه چند سالی بود که آمده بود.و امسال تازه چشم پزشکی قبول شده بود.و در روستای دورافتاده مشغول خدمت بود تا مردادماه هم به سر آید و او دوران جدیدی را آغاز کند .افسوس که اجل مهلتش نداد
گفتند با پذیرش مرکز روستایی و بهورز آنجا برای تفریح نزدیک رودخانه میروند و او ناگهان به زیر آب میرود و......
شب چهارشنبه است و هنوز من مات و مبهوت .فردا مراسم تشیع پیکرش است .من سایت دانشگاه را باز میکنم شاید خبری باشد .نه خبری نیست و شاید این خبر برایشان مهم نباشد سایت نظام پزشکی .نه آنجا که اصلا خبری نیست.
چهارشنبه است با دوستم که حسین از دوستان نزدیکش بود و رفتن حسین او بی قرار و پریشانش کرده میرویم تا وداع آخری با او داشته باشیم
خیلی از هم کلاسی هایش آمده اند همه گریه میکنند نه هیچ کس باور نمیکند که او دیگر نیست.صدای طبل عزا بلند است .حسین از تبار ایل بختیاری بود و آهنگ سوزناک خواننده محلی که میخواند .دل هر رهگذری به درد می آید .
نگاهم دنبال مسئولی از دانشگاه و.. است
مگر نه اینکه او پزشک خانواده این دانشگاه بوده ؟
مگر نه اینکه او برادرش پزشک متخصص این دانشگاه است؟
مگر نه اینکه او نخبه بوده؟
نه خبری نیست.
پذیرش درمانگاهشان را میبینم .او هم همان روستای کار میکند که من سالهای پیش طرحم آنجا بودم به شدت میگرید .هر کس میبیند فکر میکند فامیل نزدیکشان است
مراسم ابتدایی تمام میشود و حسین را به زادگاهش میبرنند.ما هم همراه کاروانی از آدم های عذادار به راه میافتیم در راه دوستم مدام از حسین میگوید از آرزوهایش از خوشحالیش به خاطر قبولی در رشته چشم پزشکی.
از تسلطتش به تاریخ ایران
از گذشت و مهربانیش
باور نمیکند که او دیگر نیست
به زادگاهش میرسیم همه اهالی آمده اند
زنان بختیاری به سبک خودشان بر سر و سینه میزنند
مردان گوله شلیک میکنند که به هم بگویند جوانی از ایل مرده
و چقدر برای ایل سخت است که جوانش جوانمرگ شود
منصور گریه میکند و برادر کوچکش و خیلی از مردان و زنان آشنا و غریبه
و نوحه خوان محلی با زبان بختیاری میخواند :
مردان ایل زنان ایل بیایید دکتر ملک (حسین) رفته
زنان کل میزنند و مردان بر سر میزنند
مردی از ایل رفته
تازه جوانی از ایل رفته
من به این میاندیشم که نخبه ای از میان ما رفت
پزشکی جوان در حال خدمت در منطقه ای محروم که تنها امکاناتی که برای پزشکانش داشت .چها دیواری به نام پانسیون بی هیچ امکاناتی ..بود
و مسئولانی که هنوز نمیدانم دادن یک پیام یا آمدن به یک مراسم که تسلای دل یک خانواده دغدار است چقدر برایشان سخت است .
امروز جمعه است من باز سایت د انشگاه و نظام پزشکی را میبینم :نه خبری نیست
و به خود نهیب میزنم چه انتظاری داری
امروز در درمانگاهمان عکس حسین است وفاتحه ای نثار روحش میکنم
حداقل کاری که میتوانم انجام دهم
سلام
روحشون شاد و قرین آرامش و رحمت ابدی
متاسفم...
حتی یک خبر ساده ؟
حتی یک خبر ساده
/
خیلی دردناکه، بخصوص که بعد این همه زحمت چشم قبول شده بود.
خدا بیامرزتش
ruheshun shad
خیلی ناراحت کننده بود اونم بعد این همه زحمت یهو این اتفاق ... هی ی ی ی ...
روحشون شاد
روح سپیدش آرام
خیلی ناراحت کننده ست...
این همه تلاش اینهمه امید...
روحش قرین رحمت باد
خوبها آسان میآیند، بی رنگ می مانند و بی صدا می روند
چه دردناک
خدا رحمتش کنه
به شما هم تسلیت میگم
روحش شاد
خدا رحمت شون کنه
و روحش شاد
خدا بیا مرزدشون و روحشون رو شاد کنه.ایشالا غم آخرتون باشه.
نفرین زمین.
واقعاً این سرزمین نفرین شده. هرجاش که سر میزنی یه بدختی، یه مصیبت...
متاسفم
من لینکتون کردم با همین اسم {خاطرات یک پزشک زندان}
موفق باشید
خدا رحمتشون کنه
از دست ما هم غیر از این کاری نمیاد فقط یه فاتحه
متاسفم ..روحشون شاد
متاسف شدم.
خدا رحمتش کنه و به اطرافیانش ارامش بده.
روحش شاد. لااقل الان جاش خوبه. چه سعادتی برتر از خدمت به مردم نه با شعار بلکه با عمل. همیشه زنده خواهد ماند نه بر زبان بلکه بر دلها.
غیر از تاسف چه میشه گفت
خدایش بیامرزد روحش شاد یادش گرامی باد.
روانش شاد
یادش گرامی
چه انتظاراتی دارید از مسئولین دولتی! این چیزها که شما می فرمایید برای افراد متمدن و بافرهنگ است، این سوسول بازی ها در رفتار عوامل دولتی نیست دکتر جان.
روانش شاد. امیدوارم خداوند به عزیزانش و شما شکیبایی زیبا هدیه کند.
درود
روحش شاد، خدایش بیامرزد.
روحشان شاد
با سلام و احترام خدمت شما دوست عزیز اگر تمایل داشته باشید نوشته هایتان را در وبلاگ ما هم ثبت نمایید اگر مایل هستید خبر دهید تا دعوت نامه را برایتان ارسال نمایند.
با تشکر موفق و پیروز باشید.
خداوند بیامرزدش
ضمنا فکر کنم که حس کارآگاه بازی شما هم در مورد روابط مسئول پذیرش و آن مرحوم تحریک شده ...
سلام
خدا رحمتشون کنه
خیلی متأسف شدم...
بسم الله الرحمن الرحیم....
بدون تنها نیستی تو غم این عزیز. روحش شاد
http://dastyari.parsmedic.com/forum-f36/topic-t3338.html
من و ملک(حسین)رمضانی با هم فامیل بودیم. وچند سالی هم همکلاسی. خاطرات زیادی از دوران کودکی با هم داشتیم. از همون اول درسخون بودند.ویک آرامش همیشگی داشتند. ایشون فقط یه پزشک نبودند یک ایران شناس نیز بودند .که چه بسا می توانست برای میهنش یک شخصی کارساز باشد حقیقتا کشور نخبه ای را از دست داد که پیدا کردن جایگزین کاریست دشوار.... کاری که از دست مابر میاد فقط میتونیم به یادش باشیم وبرای شادی روحش دعا کنیم .وسعی کنیم آرمانی که ایشون داشتند رو دنبال کنیم .ازشما دوست گرامی که مطلب نوشتیدو یادشو زنده نگه داشتید سپاسگزارم .
من نیز با نوشتن این جملات شما،برای حسین گریستم....
من حسین را نمی شناسم ولی میدانم او بهترین بوده است که اینچنین در آرامش و سکوت جان سپرده است...
این حسین نیز مانند حسین (ع) غریبانه به خاک سپرده شده است...
همانطور که در ظهر عاشورا اشک میریزم، برای این حسین نیز اشک ریختم....
روحش شاد
سلام به دل نگیر فقط اعصابت خورد میشه
روحش شاد باشه
سلام خداروحش راشادکند انشال غم اخربازماندگان باشدصلوات جهت شادی روح این عزیزبزرگوار فاتحه وصلوات اللهم صل علی محمدوال محمد
خاطره تلخ اون روز هنوز هم توی ذهنمه ،هنوز هم باورش سخت و درد ناکه ،هنوزم وقتی از محل خدمت ملک ازتوابع اردل رد میشیم یادشو زنده میکنیم و.افسوس میخوریم ک چه جواهری از دستمون رفت،چ اهمیتی داره مسولین دانشگاه خبر فوتشو توی سایت بزنن یا نه ،وقتی ک یاد ملک تو دل اهالی اون روستا و همه ی اهالی محل زندگیش وتمام کسانی ک میشناختنش زندس ،ملک اسطوره بود حیف و صدحیف ....قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری