خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

استخدامی و...

1-استخدامی و..

اسفند سال پیش تو استخدامی دانشگاه شرکت کرده بودم و الان نتایج اومده واسه بیمارستانی که من شرکت کرده بودم 2 تا پزشک میخواست  یکیشون بومی  نتایج اومده من نفر اول ذخیره ها شدم و جالب اینجاست که دوتا پزشکی که قبول شدن هیچ کدوم بومی اینجا نیستن.رفتم اعتراض که بابا نمره من که نمره قبولیه.در ثانی شما تو اطلاعیه استخدام زدین که یک نفر بومی .خوب من هم که میتونم از سهمیه بومی استفاده کنم.

میگه باید اعتراضتو از طریق پست پیشتاز((قیمتها چندین برابر شده))بفرستی بررسی کنیم

میگم :برادر من شما اطلاعیه استخدامی خودتون نقص میکنی.تو روز روشن من چیو بفرستم با پست.آخه

2-کجای کاری دکتر...........

یه مرکز ویزیت در منزل سالمندان میرفتم ویزیت.خدایی اصلا بحث مالیش مطرح نبود .دو تا جمعه یا یک جمعه و یک روز دیگه را میرفتیم اونم خیلیش تو جاهای دور افتاده.وبعضی وقتا با ماسین خودم.ناهار و ...هم که خبری نیود.یه پرستار و یک مددکار و من که پزشک بودیم.از طرف یه مرکز ظاهرا خیریه.خوب بعد از سه سال گفتیم که این پول ویزیتی که میدی(6000هزار تومان برای  هر مورد ویزیت در منزل)3 ساله تغییر ندادی

مسئول مرکز کلی ناله میکنه که واسم فایده نداره خیلی هزینه ها بالا رفته.پول گاز و برق و آب و....

میگم:مگه شما کار خیر نمیکنی؟مگه واسه پوله؟

میگه:دکتر این یارانه ای که میدن به هیج جا نمیرسه((80 هزار تومان واسه هر بیمار که این مسئول محترم 15 تومان را خرج میکنه))

پرستارمون میگه دکتر کجای کاری.ویزیت و کاراش با ماست و پولش مال این که رو روابط و آشنا یه مرکز ویزیت سالمندان گرفته تازه نه رشتش پزشکیه یا پرستاری و..نه سرش درد میکنه.

منم تو یه اقدام انقلابی بهش گفتم حالا که هزینه هات بالا رفته احتمالا هزینه های ما باید خیلی بیشتر بالا رفته باشه من  هم بی خیال کار خیر.با این پول امسال که هیچی 134 سال دیگه هم نمیاییم برات ویزیت

نظرات 8 + ارسال نظر
دلژین یکشنبه 11 اردیبهشت 1390 ساعت 18:26 http://drdeljeen.com

یه کاری باهامون کردن که از هر چی کار خیر کلا پشیمون شدیم

اره مثل ماجرای کلینیک شماست که قرار بود بری

آژو یکشنبه 11 اردیبهشت 1390 ساعت 19:37 http://www.honney68.blogfa.com

چقدر مسئول مرکز فحش لازمه

ستاره یکشنبه 11 اردیبهشت 1390 ساعت 20:53

آره اوضاع وارونه است. آدم باید هموقد که مراقب بقیه است به فکر خودش هم باشه

شهناز دوشنبه 12 اردیبهشت 1390 ساعت 09:40

سلام دکتر جان من هم از این امتحانهای فرمالیته زیاد دیدم جایی که مشغول کارم چند سال پیش برای استخدام نیرو توی روزنامه های کثیرالانتشار اگهی زدن خلاصه قرار شد که اونهایی که بالاترین نمره رو آوردن استخدام بشن که یه بنده خدایی که در دانشگاه شاگرد اول رشته خودش بود و در جشنواره هایی مثل خوارزمی و ... از نفرات اول هر جشنواره بوده در مسئله استخدام قبولش نکردن و بیچاره جواب کردند اون هم رفت شکایتش برد دیوان عالی کشور ولی نتیجه ای هم نداد خواستم بگم فایده نداره اینها کار خودشون که میخوان انجام میدن نا امید نشو انشااله گره مشکلت وا میشه و توی بیمارستانها خصوصی که نیاز دارن برو خیلی بهتر از بیمارستانها دولتیه تازه کلاسش هم بالاتره .

باران از لاهیجان دوشنبه 12 اردیبهشت 1390 ساعت 09:47 http://sellule68.blogfa.com/

خدا صبرتون بده

بلندترین دوشنبه 12 اردیبهشت 1390 ساعت 21:26 http://www.bolandtarin.blogfa.com

شنیدین می گن هر چیزی اول باید خراب شه تا بعد درست شه

سالهاست داریم خراب می شیم تا اون بعد...

پرستو سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 13:11

سلام
خیلی وقت بود اینجا نیومده بودم
یه عالمه لذت بردم از خوندن پستاتون
مخصوصا از باران
اینجا داره بارون میادوتصور اینکه پس خدام ممکنه دلش برامون بسوزه و اشکش دربیاد آروم ترم میکنه
برام خیلی جالبه که اینجوری به بارون نیگا کنم

طبیبک پنج‌شنبه 15 اردیبهشت 1390 ساعت 11:06 http://tabibak.persianblog.ir

سلام دکتر
این فرد نا محترم فکر کرده رابین هوده. اما هم از مردم می دزده هم از ملت مستحق.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد