خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

در پاسخ به شما

یه پست را کامل نوشتی میزنی رو کلید انتشار میبینی اینترنت قطع شده و همه یاداداشت میپره و چقدر آدم زورش میاره وقتی که  مجبور میشی دوباره ب همه اون یادداشت را دوباره بنویسی  که خیلیش هم از یادت رفته

دوستانی که گله دارند که بعضی پیام هایشان بی پاسخ میماند به حساب بی توجهی و...نگذارند خیلی از پیام ها نظر شخصی بوده و نیاز ندارند که من بر نظر محترم شما نظری بگذارم و یا بخواهم نقدی بینگارم بر نظر محترمی که ما در آن حد میبیند و لطف میکند و پیامی به یادگار میگذارد 

و بعضی پیام ها آنقدر گویا که نیازی به پاسخ ندارند 

من معمولا به وبلاگهای دوستان لینکم سر میزنم و اگر پیامی نمینگارم به حساب کمبود وقت بگذارید .پیام های خصوصی را میخوانم و تشکر میکنم از الطاف بیکرانتان که سرمایه ای هستند برای نگاشتن و موجب ایجاد این حس که من مسئولم در قبال کسانی که میخوانند اینجا را 

و اما در پاسخ به دوستی که درمورد نحوه کمک به زندانیان و به خصوص زندانیان بند کانون سوال داشتند. 

1-با مراجعه به زندان و قسمت مددکاری معمولا لیستی از زندانیان نیازمند موجود است که دوستان میتوانند کمک های خود را به حساب شخصی این زندانیان واریز کنند .زندانیان هر کدام درارای یک حساب شخصی و کارت بانکی در زندان هستند . 

در مورد دادن کارت تلفن و...هم میتوانند با مددکاری هماهنگ کنند 

و در ضمن انجمنی هم با عنوان حمایت از خانواده زندانیان هست که میتوانند مراجعه کنند 

2-جمعه ای که گذشت من ویزیت سالمندان بودم و نکاتی کوتاه از این روز برای ایجاد لحظه ای لبخند بر لبانتان در این روزگار بی لبخندی مینگارم و امید است که مقبول افتد  

-پیرزنه:من دکتر خیلی مریضیهای سختی داشتم یه بار هم رفتم تو کمد((منظورشان کما بوده)) 

-باباجان قرصهای فشارتو چه جور یمیخوری؟ 

پیرمرد:خوب مثه آدم این چه حرفیه دکتر میزنی 

مادرجان چه موقعه قرص فشار میخوری؟ 

پیرزن:خوب هر وقت بهم فشار میاد 

من:چه جور میفهمی که بهت فشار آومده و باید قرص بخوری؟ 

پیرزن:یعنی میگی من با 80 سال سن نمیفهمم بهم فشار میاد 

-پیرمرد:دکتر یا منو بکش یا خوبم کن 

من:باباجان سال نو مبارک صد سال به از این سالها 

پیرمرد:ای بابا دکتر این سالها که دیگه ارزش نداره  یک سال اون موقع  هابه از صد سال این موقع  ها

نظرات 26 + ارسال نظر
احسان دوشنبه 22 فروردین 1390 ساعت 11:25 http://ehsanhp.blogsky.com/

این الان چیه؟

شیوا دوشنبه 22 فروردین 1390 ساعت 12:26

سلام خسته نباشید
کاملا درکتون می کنم اما شایدم نه شاید فقط کسی که ان فضا را حس کرده باشه میتونه درک کنه واقعا درمانی برای این درد هست؟
حتی سادگی این پیرمردها و پیرزنها ناراحت کننده است نه خنده دار.

جووجو دوشنبه 22 فروردین 1390 ساعت 13:24 http://jjojo.blogfa.com


موفق باشی .

ناهید کوچولوو دوشنبه 22 فروردین 1390 ساعت 14:39 http://mohandes-kocholooo.tk/

وبلاگ و بلاگ شماست و هیچ اجباری درش نیست که بخوایید جواب بدید یا نه.

اما مگه قرار نبود توی پشت بعدی در مورد سعید و مهرداد بنویسی؟

یه دیوونه خسته(رها)! دوشنبه 22 فروردین 1390 ساعت 15:13

سلام و علیکم!!!
پس اینطور!!! حالا چه جوری بهش فشار می اومده!؟؟؟!!
دکتر جواب ندی ناراحت می شماااا!!!

هنوز کشف نکردم
شاید منظورش سردرد باشه

دلژین دوشنبه 22 فروردین 1390 ساعت 17:44 http://drdeljeen.com

حرف حساب رو اون پیرمرد آخریه زد

به خدا

مغازه داری در فرنگ دوشنبه 22 فروردین 1390 ساعت 19:47 http://maghazedarydarfarang.blogfa.com/

شما که به ما افتخار نمیدید ولی گله نداریم

بلندترین دوشنبه 22 فروردین 1390 ساعت 20:35 http://www.bolandtarin.blogfa.com

پیرمرد که سهله

نوه که من باشم هم میگه یک سال اون موقع ها به از صد سال حالا!

کِلکــ شید دوشنبه 22 فروردین 1390 ساعت 21:44 http://hoorshid.blogsky.com\

دکترا چرا رزیدنتی نمی خونین؟

خوب اول باید خوند
بعد قبول شد

دکتر نفیس دوشنبه 22 فروردین 1390 ساعت 23:58 http://drnafis.blogfa.com

یعنی همش خیلی با نمک بود!
خیلی !!

سارا خانوم سه‌شنبه 23 فروردین 1390 ساعت 01:26 http://sokotamazrezayatnist.blogsky.com/

سلام رفیق
خیلی با حال بود این اخرین جمله
عجب ملوسکایی هستن اینا
خوش به حالتون.............مفیدین......
من که از ...........
بگذریم...........حرف بد زن ممنوع.........
خوش باشی و همیشه امیدوار

جلال سه‌شنبه 23 فروردین 1390 ساعت 10:11 http://medorder.blogfa.com

سلام دکتر جان

خسته نباشید و همواره از کار طبابت لذت ببرید

پایا باشید.............

مینا سه‌شنبه 23 فروردین 1390 ساعت 11:59 http://www.roz2562.blogfa.com

آخی چقدر با نمکند. خدایا هیچ پدر و مادری رو راهی سرای سالمندان نکنه

شهناز سه‌شنبه 23 فروردین 1390 ساعت 13:17

سلام دکترجان انشااله که همیشه سلامت و شاد و پر انرژی باشی ماهم مطالب شما رو که میخونیم شاد میشیم و واقعا نوشته های شما البته بعضی هاشون مارو منقلب میکنه و بعضی هاشون لبخندو به ما هدیه میده . متشکرم بهترینها رو برات آرزو میکنم .

سارا از ژوژمان سه‌شنبه 23 فروردین 1390 ساعت 20:44 http://judgment89.persianblog.ir/

ما که اون زمان ها به دنیا نیومده بودیم یک سال الانمونو با کدوم سال مقایسه کنیم آخه

سارا از ژوژمان سه‌شنبه 23 فروردین 1390 ساعت 20:45 http://judgment89.persianblog.ir/

راستی خواستم بگم افتاد مقبول خان !

setare سه‌شنبه 23 فروردین 1390 ساعت 21:12

pirzane komodiiiiiiiikhali jaleb bud merc

گل پسر سه‌شنبه 23 فروردین 1390 ساعت 23:44 http://dr-golpesar.blogfa.com

سلام.
بعد از یه غیبت طولانی و پایان وبلاگ گل پسر با یک وبلاگ دیگه به وبلاگستان برگشتم.
آدرس وبلاگ جدیدم:
www.emadiof.com
لینکتم کردم. ممنون

saba چهارشنبه 24 فروردین 1390 ساعت 13:02

salam omidvaram hamishe por enerji tar az ghabl bashin! shoma darid sabet mikonid hame pezeshka 2nbale pol ya shohrat nistan mer30!man say kardam matalebo az avalim roza bekhunam khahar zadatun tonest haghetuno az dars begire?konkure emsal mano khurd kard!

آیدین گونش چهارشنبه 24 فروردین 1390 ساعت 19:54 http://aidingunash.blogfa.com

سلام علیکم

هیچ چیز غیر ممکن نیست

همت از خود طلب و توکل بر خدا کن

بخشش او واسع است

رحمتش همه را شامل است

موفق خواهید شد اگر ایمان و باور داشته باشید

الله حافظ

[گل]

Tooba پنج‌شنبه 25 فروردین 1390 ساعت 01:33

man vagean nemifahmam dr jaan.man ke iinvare abaam,delam mikhad tabestoon beshe mesle ye parande par bekesham biyaam vatanaam.va kasaee ke too keshvaran hame narahat.bekhoda engadar delam harf zadane ba oun Pirmarde va Pirezanaro mikhaaaad

sسلام
کاری نداره تابستون اومد یبیا اینجا بریم ویزیت سالمندا

pink پنج‌شنبه 25 فروردین 1390 ساعت 15:03 http://www.togetherlife.blogsky.com

بنده خدا پیر مرده

Tooba جمعه 26 فروردین 1390 ساعت 20:27

koja biyaam??Tehrane ya shahrestan??

سـانا شنبه 27 فروردین 1390 ساعت 10:58 http://sana-sami.blogfa.com/

این آخری ِ حرف دل خیلیا بود انگار..

منجوق شنبه 27 فروردین 1390 ساعت 16:56 http://manjoogh.blogfa.com/

خوب اول تو ورد بنویس بعد کپی و پیست کن
شما که دکترا داری باید اینو بدونی!!!!!!!!!!!
پس تو اون ۷ سال پزشکی که خوندی چی
بهت یاد دادن.
ناراحت نشی ها . من هروقت برا بابام بهونه
می اوردم که این کارو بلد نیستم شبیه اونی
که برات نوشتم رو بهم می گفت.

حوصله تو ورد نوشتن
راا ندارتم
تو اون 7 سال ورد نشون نمیدادن

Amirhosein دوشنبه 28 اسفند 1391 ساعت 14:03

دکتر جان از کروم استفاده کن Cache داره
راستی این پیرمرد پیرزن ها خیلی جالب بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد