خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

روزهای زندان

هر چی بیشتر میگذره و بیشتر فکر میکنم میبینم آخه منو وزندان

هیچ سنخیتی بین من و زندان نیست

هیچ شباهتی من با اینجا ندارم

و.....

هر روز خسته تر 

عصبی تر 

و افسرده تر

از دیدن این جماعت

و میبینم مشکل من این است که من به دید یک انسان به آنها مینگرم جدا از جرم و ....اتهام و...و افسرده میشوم

غمگین میشوم

و هر روز بیشتر از روز قبل

من وقتی مهرداد میمیرد تا دو روز حتی حوصله خودم را هم ندارم

مهرداد کسی بود که از مرگش هیچ کس ناراحت نمیشود اینجا حتی هم بندی هایش 

اما من افسرده میشوم

من غمگین میشوم وقتی سعید با آن بیماری نادر مادرزادی قلبی را هر روز میبینم و همه راحت از کنارش میگذرند

هر روز با صبر و تحمل دارو برایش مینویسم داروهای که هیچ اثری دیگر ندارند .

من اشک میریزم وقتی به او میگویند تو که داری میمیری 

و او میگوید از مرگ با من حرف نزنید

میدانم او هیچ قصدی برای ترک اعتیادش ندارد.مطمئنم اگر آزاد شود با زهم به اینجا میآید گر چه دوبار آزاد شد و باز با مواد دستگیر شد ولی من او را هم دوست دارم

و من جای کار میکنم که همه از آن نفرت دارند 

حتی از پزشکانش

و شاید تنها کسانی که درک میکنند من برای آنها دل میسوزانم و به چشم یک انسان به آنها مینگرم و اول اسمشان یک آقا میگذارنم 

زندانیانی هستند که حرفشان هیچ جای خریدار ندارد

و من دلم تنگ میشود برای نرفتن به زندان

قصدی که امسال ذهنم را درگیر کرده

دیگر توانی ندارم خسته ام

داستان مهرداد و سعید را در پست بعدی مینویسم


نظرات 38 + ارسال نظر
دیوونه خسته(رها)! پنج‌شنبه 18 فروردین 1390 ساعت 19:44 http://nemidoooonaam.blogfa.com/

خیلی کارسخت و ناراحت کننده ایه!!!
من که فکر نکنم تو اون محیطا دووم بیارم!!!

نمیدونم شاید

ایرمان پنج‌شنبه 18 فروردین 1390 ساعت 20:00

واقعا خدا صبرتون بده....ولی خوش به حال اون زندانی ها...فکر کنید جایی که هیشکی ادم حسابت نمی کنه یک نفر نگران داری...من اگه بودم با این روزنه شاید کمی بیشتر دوام می آوردم...سال نوت مبارک همکار انسان دوست من!

مرسی لطف دارین

ناهید کوچولوو پنج‌شنبه 18 فروردین 1390 ساعت 20:36 http://mohandes-kocholooo.tk/


بی صبرانه منتظر پست بعدیتون هستم.
جز صبور بودن راه حل دیگه ایی هم هست؟

نه

الهام پنج‌شنبه 18 فروردین 1390 ساعت 20:38

دکترعزیزمن تحسین میکنم تووانسانیتی که این روزهاکم هست(درکتابی خواندم اززبان یک کشیش درزندان ازاوپرسیدن بدترین لحظه ای که درزندان داشتی چه بودگفت شرایط همه زندانیان رودرک کردم اماشرایط زندانبان رونه)...اما تنهاکاری که میتونیم انجام بدیم دعاکردن وآرامش درونی برای انهاست شمادرس خوندی وزحمت کشیدی اما هرکسی سرنوشتی داره من اینجادرهلندزندگی میکنم اروپاایان درزندگیشون خیلی زحمت میکشندبچه هادرمواقع فرایشون کارمیکنددستشویی تمیزمیکنندتوی ایران جوانان زیاداحساس مسئولیت ندارند ومشکلاتشون راناشی ازدیگران میدونند

موافقم و گاهی هیچ مسئولیتی را قبول نمیکنند و با مسئولیت پذیری بیگانه هستند

ستاره پنج‌شنبه 18 فروردین 1390 ساعت 21:22

اتفاقا یکی از دلایل علاقمندی من و شاید بقیه به وبلاگ شما تجربه هاییه که مینویسید. حتم دارم روح بلند و انساندوستی دارید. درود
و شک نیست که بعضی رشته ها استهلاک داره . . . و آدم باید مراقب روحش و روانش هم باشه

درسته
مرسی از لطفتون

مریم پنج‌شنبه 18 فروردین 1390 ساعت 22:53

اولین دفعه ای که وبلاگتون رو دیدم وافعا تحسینتون کردم. روحیه تون و انسانیتتون واقعا جای تحسین داره. به عنوان یه همکار چه توی این شغل بمونید ،چه نه براتون آرزوی موفقیت دارم.

مرسی تشکر

Tooba پنج‌شنبه 18 فروردین 1390 ساعت 23:06

drjan ensane sharifi hasti bekhodaa.hala man moondam ba iin roohiye hassas chera raftti Pezeshk shodiiiii??

از بد حادثه

دکتر نفیس پنج‌شنبه 18 فروردین 1390 ساعت 23:21 http://drnafis.blogfa.com

فکر کنم نتونم درست درک کنم چون پیش زمینه ای ندارم
اما کار بزرگی داری می کنی ..من این طور فکر می کنم لااقل : اگر برایت مهم اند و محترم ، همانطور که باید باشند...

مرسی

دیا دیا بوریا پنج‌شنبه 18 فروردین 1390 ساعت 23:32

سلام دکتر جان
خسته نباشی... هر چند محیط کاریتون واقعا کسل کننده است
ولی وجود شما برای اونا یه نعمته اینو حداقل ازشون دریغ نکنید

مرسی بابک جان

دکتر شیما پنج‌شنبه 18 فروردین 1390 ساعت 23:35

سلام̨ من تقریبا با شما همکارم. با تمام احترامی که برای حس انساندوستی و وظیفه شناسی شما میگذارم̨.به نظرم اگه هر روز خسته تر̨ عصبی تر و افسرده تر میشید سعی کنید کارتان را عوض کنید.

باید یه فکر اساسی بکنم

hamid جمعه 19 فروردین 1390 ساعت 00:18 http://jarrah.tk

این نیز بگذرد

آن نیز گذشت

top700 جمعه 19 فروردین 1390 ساعت 00:22 http://www.top700.com

72.098764840240159.8320276906408گاهی شانس فقط یک بار به آدم رو میاره پس باید قدرش رو دونست بهترین فرصت زندگی شما برای ثروتمند شدن مجموعه ای بی نظیر برای اولین بار در ایران برای کسانی که می خواهند بهتر زندگی کنند و از کمترین وقت و هزینه بیشترین سود را ببرند.برای آگاهی از جزییات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
http://www.top700.com

خدا قوت آقای دکتر عزیز

همچنین

پریــــــــــــا جمعه 19 فروردین 1390 ساعت 11:40 http://www.whiskey-lullaby.blogfa.com

شما یه موهبت دارین دکتر و اینکه ادمها رو از ظاهرشون قضاوت نمیکنینن برای شما ادمها دکتر و مهندس و معتاد و خلافکار نیستن برای شما ادم .آدم است . باید قدر شما رو دونست .و نکته ی اخر اینکه شما مثل اون بینایی هستین که در شهری که همه کور بودن خیلی درد بینا بودن رو کشید و چاره ای نداشت جز اینکه یا کور بشه یا از اون شهر بره...

ما هم موندیم بین کور شدن یا رفتن

ارش جمعه 19 فروردین 1390 ساعت 14:50 http://kaktoskhan.blogfa.com

سلام
چند وقتی هست که میخونمتون
تصمیم گرفتم که من هم بنویسم
خوشحال میشم شما هم نوشته های منو بخونید و نظرتونو درموردشون بدید چون نظرتون برام مهمه
اگه دوست داشتید بفرمایید تا تبادل لینک کنیم
http://kaktoskhan.blogfa.com/
موفق باشید

مرس یدیدم وبتونو موفق باشی

ترنادو جمعه 19 فروردین 1390 ساعت 15:28 http://2rnado.shoploger.com

سلام
اولین فروشگاه نواوری ایرانیان =ترنادو افتتاح شد
شیک ترین محصولات را در خانه خود داشته باشید .
بهترین هدایا را به نزدیکانتان بدهید .
دیگران را متعجب کنید .
هر هفته چند محصول جدید .
منتظر حضور شما هستیم .....

sondafa جمعه 19 فروردین 1390 ساعت 15:59 http://www.image-sms.com

سلام وب زیبای داری اگه میخوای تبادل لینک کنی ما را با نام
عکس بازیگران,اس ام اس
لینک کن و بگو با چه اسمی لینکت کنیم


اوه
اه
بابا دکی یخیال
دکی ها که خیلی صبورند
تو دیگه چرا
خوب تقدیره دیگه کاریش نمیشه کرد
مهم اینه تو با دل و جون کارتو انجام بدی
مهم اینه وقتی کسی تو زندادن از دنیا رفت
بگه دم دکی گرم
که به فکرمون بود
اما خدا نخواست بمونیم
بیخیال دکی

مرسی عرفان جان مخلصیم برادر

فاطمه جمعه 19 فروردین 1390 ساعت 20:55 http://whitehour.persianblog.ir/

بعضی وقتها انسان بودن یعنی وارث درد بزرگ بودن

ندا جمعه 19 فروردین 1390 ساعت 22:14 http://babalore.blogsky.com

دلم گرفت
تنهاییتون خیلی زیاده من غصه ام شد کاش میشد یه سری چیزارو تغییر داد
براتون بهترین هارو ارزو میکنم دوست خوبم
هر وقت به گوش احتیاج داشتین که به حرفاتون گوش بده رو من حساب کنید

بلندترین شنبه 20 فروردین 1390 ساعت 02:40 http://www.bolandtarin.blogfa.com

کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد...

فهیمه شنبه 20 فروردین 1390 ساعت 08:28

سلام .من تقریبا هر روز از محل کارم مطالبتونو می خونم.شعر باران خیلی زیبا بود و تمامی مطالبتون همچنین.می گن نباید ادم دلش واسه کسی بسوزه اما من دلم برای تمام زندانیا می سوزه.امیدوارم بتونید شریک غمی برا دردهاشون باشید.
موفق باشید.

منجوق شنبه 20 فروردین 1390 ساعت 09:03 http://manjoogh.blogfa.com/

خسته نباشی

شازده خانم شنبه 20 فروردین 1390 ساعت 09:33 http://tehransaate5.blogsky.com/

(و من جای کار میکنم که همه از آن نفرت دارند
حتی از پزشکانش.....)
از شما بعیده دکتر.....گرچه من از مدتها قبل از نحوه نوشتار و نوع کلمات به کار برده در پستها متوجه خستگی روحی شما شده بودم .برای همه ما لحظه های زیادی پیش میاد که توی زندگی از همه چیز بریده میشیم خسته میشیم و کم می آریم.انگار خودمون رو میبینیم که آروم آروم به یک کوچه بن بست ختم میشیم اما واقعا اینطور نیست. مطمئنا تا به حال به جایگاه خودتون توی جامعه فکر کرده اید و اینکه پذیرفتن و از پس چنین کار دشواری بر اومدن از احده هرکسی ساخته نیست.شما توانایی های زیادی دارید.به همین دلیل انتخاب شدید که در این جایگاه باشید./ قول میدهم بالاخره روزی می رسه که محیط کارتون عوض میشه و به آرامش می رسید.اون روز که برسه به همه اتفاقاتی که گذشته به عنوان خاطره خوب نگاه می کنید.
پس تا رسیدن اون روز تجربه کسب کنید.محیط زندگی شخصیتون رو تغییر بدید و به علاقه مندی هاتون توجه کنید و بیشتر برای خودتون وقت بگذارید.
( راستش اینها همه و همه تجربیات شخصی خود من در زندگیه )
راستی هیچ فکر کردید که می تونید خاطرات زندان رو به صورت کتاب در بیارید؟

ستاره آسمان شنبه 20 فروردین 1390 ساعت 11:52 http://son56.persianblog.ir

می دونید شرایط کاری شما خاصه و سخت و محیط کارتون خشن و متفاوت ! ولی براتون آرزوی صبر بیشتر دارم !
اما یادتون باشه شما مجبور نیستین کاری که روحتون رو خسته می کنه ادامه بدین چون وقتی روح در عذاب و ناراحتی باشه نا خودآگاه در ضمیرتون جا خوش می کنه و نا خواسته همونطور که گفتین به سمت افسردگی می کشونه ! دلیلی نداره شما تاوان انحرافات اخلاقی و رفتاری انسانهای دیگر رو بدین و محبت و توجه دریغ شده آنها رو جبران کنید !به قیمت سختی و افسردگی و ...! و اینو بدونید اینطور که من بخشهای زیادی از این خاطراتتون رو خوندم تمام سعی و تلاش خودتون رو کردین و وظیفه یک پزشک و انسان رو به خوبی انجام دادین و از این بابت به شما تبریک می گم !

شهناز شنبه 20 فروردین 1390 ساعت 13:31

سلام دکتر جان من قصد دلداری ندارم ولی فکر میکنم خدا شما رو دوست داشته که دلی نازک و شکننده به شما عطاکرده تا دیگران رو حتی آنهایی که ازنظر اجتماع جانی و یا خلاف کارند چون به نظر من اینها که جانی و خلاف کار بدنیا نیامدند شرایط اجتماع آنها را وادار به این کارها کرده خلاصه شما برای انها هم دل میسوزانی که واقعا بجا و انسان دوستانه است و این مسئله نشان دهنده درک والا و انسانی و بزرگ منشی شماست و این خصلت شما ارزشمند و جای تقدیر بسیار داره و پاداش آن را از خداوند باید خواست که انشااله نصیب شما خواهد شد.

سولانژ شنبه 20 فروردین 1390 ساعت 17:45 http://hanii.blogfa.com

مدتهاست که به وبلاگتون میام و مطالب جالبتون رو خوندم
هر جایی باشی همیشه موفق باشی

شهاب آسمانی شنبه 20 فروردین 1390 ساعت 19:27 http://empyrean.blogfa.com

شاید نتونم کاملا درک کنم ... ولی میدونم پزشک زندان بودن کار بسیار مشکلیه ...
و در عین حال چنین احساسی داشتن ...

خط سوم یکشنبه 21 فروردین 1390 ساعت 11:43 http://manyekkhatesevomi.blogfa.com

ببین دکتر جان
با این حرفا که زدین مطوئن شدم که به سوگند نامه تون پایبندید
حتی اگه از اونجا برید

یک محمـــــــــد هستم یکشنبه 21 فروردین 1390 ساعت 12:26 http://yekmohammad.persianblog.ir/

جالب بود دکتر ولی زیادی غصه نخور دادا

صبا یکشنبه 21 فروردین 1390 ساعت 13:03

سلام اولین باری بود که به وبلاگتون سر زدم قلم جالبی دارین آدم رو جذب میکنه من دانشجوی پزشکیم امیدوارم یه روزی بشه مث شما باشم!

دلژین یکشنبه 21 فروردین 1390 ساعت 13:10 http://drdeljeen.com

امیدوارم تصمیم درستی بگیری...بهرحال من بعنوان یه همکار بهت افتخار میکنم چون این کمکی که تو داری به یه عده آدمی که همه اونها رو ترک کردن میکنی بسیار مورد احترام است...باشد که همیشه پایدار و استوار باشی

مستوره دوشنبه 22 فروردین 1390 ساعت 08:44 http://shaparaksh.blogfa.com/

سلام
پزشکی کار سختیه و توان فکری بالایی می خواد مخصوصاً ّبرای شَما که تو اون محیط هستید.

جسارتاً اگر من بجای شما بودم حتماً محل کارمو عوض می کردم علاوه بر اینکه حس انسان دوستی شما بدون توجه به فرد مقابل تحسین برانگیزه

جووجو دوشنبه 22 فروردین 1390 ساعت 13:28 http://jjojo.blogfa.com

خدا قوت دکی جون

موفق و پیروز باشی .

[ بدون نام ] سه‌شنبه 23 فروردین 1390 ساعت 09:53

وقتی نوشته هات رو میخونم امیدوار میشم به اینکه هنوز عده ای هستند که انسانیت در وجودشون نمرده.

nooshin یکشنبه 28 فروردین 1390 ساعت 17:03 http://mehrno0oshin.blogfa.com

jalebe, roohiat o ehsasatetun injur ke man az neveshtehatun motevajeh shodam aslan be mohite karitun nemikhore... Khoda sabr bede behetun va bahanehaye mokhtalef bara shad budan balke tasire un mohit ruye shoma kamtar she, dar qeyre in surat negaranetun mishim ba in vaziat.

nooshin یکشنبه 28 فروردین 1390 ساعت 17:05 http://mehrno0oshin.blogfa.com

dafe avale ke peydatun kardam, taqriban yek sevome postatuno khundam, qalame giraee darid, fek konam az in be bad khili bishtar be inja sar bezanam.

باران از لاهیجان یکشنبه 11 اردیبهشت 1390 ساعت 16:43 http://sellule68.blogfa.com/

دکتر خسته نباشیددددددددددددددددددد

درکش سخته چون جای شما نیستیم
خدا بهتون صبر بده
دلتونو بزرگتر کنه هر چند می دونم نمی شه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد