خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

قصه های از زندان-قصه ک-ن

قصه ک-ن

تو یه کتابی از یکی از نویسندگان منتشر شده بود در مورد زندان و مشکلات زندان و غیره.نویسنده خودش از مسئولان زندانها میباشد.تو یه قسمت اشاره به ماجرای ک-ن کرده بود .ک-ن نوشتم چون تو اون کتاب هم اینجور نامبرده بود.ماجراش تلخه .من فقط به این دلیل مینویسم که یادی از او باشد و تلنگری بر وجدانهای بیدار.

ک-ن به جرم رابطه نامشروع .علارغم اینکه شوهر داشت زندان بود و حامله هم بود.شوهرش شکایت کرده بود که این بچه از من نیست و این حاصل یک رابطه نامشروع است و ک-ن زندان بود و یه مرد جوان دیگر هم که متهم به رابطه با ک-ن بود زندان بود.

ک-ن زنی جوان بود که در سن ۱۳-۱۴ سالگی خانواده او را به عقد مردی که ۱۵ سال از خودش بزرگتر بود درآورده بودند و این مرد از مشکلات روحی عجیب و غریب هم رنج میبرده.۲۰ سالش بود با قیافه ای فوق العاده مظلوم.و کم حرف مشخص بود که به شدت از افسردگی رنج میبرد.سه ماه زندان بود .در این سه ماه ۲۶ بار ویزیت پزشک شد.بارها به روان پزشک ارجاع داد شد .ماه ششم بارداریش بود.

شرایط سختی داشت .تو منتظر تولد فرزندی باشی که با تولدش.حکم گناهکار بودن تو .حکم مجرم بودن .و هزاران درد دیگر را برایت می افریند.یک لحظه که فکر میکنم .میبینیم این ک-ن عجب دردی را تحمل میکرد.

بهداری بودم که مراقب زندان نسوان با عجله وارد شد .نفس .نفس میزد و تنها عبارتی که گفت:دکتر ک-ن

یک لحظه فهمیدم.اتفاق ناگواری افتاده به سرعت به بند زنان رفتیم.و متاسفانه ک-ن خودکشی کرده بود با اویزان کردن خودش از میله های پنجره.تمام اقدامات احیا انجام شد .به دلیل نزدیکی با بیمارستان فورا به بیمارستان ارجاع شد ولی دیگر فایده ای نداشت.

من تا دو روز نتوانستم زندان برم.

ک-ن قربانی عقاید و فقر فرهنگی و فرهنگ مرد سالاری -و هزاران کمبود اجتماعی ما بود

و دردناک تر این که جوانی که شاید عامل همه این مشکلات این زن بود بعد از مرگ ک-ن آزاد شد تا شاید.ک-ن دیگری را طعمه قرار دهد و دیگر خبری از شوهرش نشد.

من تمام تلاشم را کرده بودم و حتی در این کتاب به عنوان موردی که در ۳ ماه علارغم تمام مشاوره و اقدامات پزشکی کسی نتوانست جلوی اقدام ک-ن را بگیرد نام برده بود و نمیدانم نویسنده چرا به این اشاره نکرده بود که ک-ن قربانی بود که با تولد نوزادش سرنوشت تلخ تری از این برایش رقم می خورد.و چرا وقتی با یک آزمایش ساده ژنتیکی می شد تکلیف نوزاد را معلوم کرد او را به زندان فرستادند تا بعد از تولد نوزاد تکلیفش معلوم شود و هزار سوال بی پاسخ دیگر

پی نوشت:

1- کتاب آسیب شناسی زندان نوشته علی شمس است

2- و من همچنان محتاج دعای خیرتان برای امتحان هستم

3-قراره به حکم گزینش اعتراض کنم هر چند میدانم فایده ای ندارد

4- یکی یه قالب خوب برای این وبلاگ معرفی مکنه



نظرات 42 + ارسال نظر
حمید جمعه 1 بهمن 1389 ساعت 13:24 http://jarrah.tk

برای ک . ن و مشابه این انسان ها فقط میتونم اظهار تاسف کنم

دیادیا بوریا جمعه 1 بهمن 1389 ساعت 16:02 http://verach.blogfa.com

چه دردناک....
ادم دلش بد جور می گیره....
دکتر امیدوارم حتما تو امتحان موفق باشی

شیما جمعه 1 بهمن 1389 ساعت 16:59 http://zeosian.blogfa.com

خواهش میکنم مهم این بود که خوندینش

سلام بر دکی زندان
اول که خوندم فکر کردم دختری
گفتم این سارا تانکردی هست
ههههه
دارم ارشیوتو میخونم
اون داستان زندادن رو همشو خوندم
مخصوصا فرار از زندادنشو
اینم فرار از زندادن ایرانی
واقعا دمشون گرم
خوب نقشه ریخته بودن
و راحت میتونستن فرار کنن
اگه اون دم اخری به هم زنگ نمیزدن و لو نمیرفتن
الان داشتن کیف میکردن
ولی در کل جالب بود
این داستان ک - ن رو خوندم
چی بگم والا
حرفی ندارم
لینکت کردم
برم ارشیوتو بخونم باقیشو تا بعد بیام دوباره اگه یادم نشد نظر بذارم
از وبلاگ مسعود مشدی میام
ادرست بود اومدم
مسعودم خیلی کله شقه

ما مشهدیا اینیم دیگه

عععع اینجا شکلکم داره
دقت نکردم گفتم حتما مثل وبلاگ مسعود شکلک نداره
فعلا
آدیوس

سلام
مخلصم
من به طور اساسی مخاص مشهدی ها هستم
خودشون خودشونو لو دادن

آنا - ماریا جمعه 1 بهمن 1389 ساعت 20:30 http://www.whiskey-lullaby.blogfa.com


فقر فرهنگی و اجتماعی خیلی بیشتر از فقر مالی جامعه ی ما رو به سمت قهقرا میکشونه

انا - ماریا جمعه 1 بهمن 1389 ساعت 20:30 http://www.whiskey-lullaby.blogfa.com

راستی براتون ارزوی بهترین نتیجه رو دارم تو امتحانتون



قربونت برم
دمت جیز
ما بیشتر
ارشیو رو تا اول بم خوندم
خدایی خیلی جاها از اون خاطراتت که میگفتی میخندیدم
میومدن میگفتن چیکار کن
چیمون شده
از اینجور چیزا
یه حموم برم
بیام بقیشو بخونم
اره میدونم خودشون خدشون رو لو دادن
میگم اگه لو نمیدادن الان کیف دنیا رو میکردن
ولی خوب فرار کردن
جای مایکل خالی بوده ببینه
کف بر بشه
:دی
آدیوس

ایرمان جمعه 1 بهمن 1389 ساعت 20:55

وای خدا...
اندازه روزی که فیلم سنگسار ثریا دیدم حرص خوردم....

فیلم دردناکی بود
ولی اینها دردناک تر از اون هستند
چه میشه کرد

دست نوشته های عرفان دیوونه جمعه 1 بهمن 1389 ساعت 21:29


اومدیم ابراز وجود کنیم و بریم سر ارشیو
:دی

مهندس آکله جمعه 1 بهمن 1389 ساعت 22:16 http://mohandesakele.mihanblog.com

این کار یه کار دو طرفه هست٬ دو نفر به یک اندازه نقش دارن٬ حتی شاید بشه گفت نقش مرد موثر تره٬ نمی گم چرا مردا مجازاتشون به شدت زنا نیست. میگم چرا زن ها مجازاتشون مثل مردا نیست؟



خوب تموم شد دکی جون
باورت نمیشه
تنها بلاگایی که ارشیوشون رو تا ته خوندم
یکی شما بدی
یکی مسعود مشهدی
حال میکنم با نشته هاتن
واقعیت بدون سانسور
میگم این روزانه هاتو زیاد کن
بگ
خیلی قشنگ میگی
در مورد قالب نمیدونم این قالبا شاید خوب باشن اگه بخورن
برو تو سایت پیچک
پر است از قالب
گوگل بزن سایت پیچک
آدیوس

مرسی عرفان جان
دمت گرم


این شکلکه باحاله
میگم من غلط املایی ندارم ها
این حرف

و

روی کیبوردم مشکل داره نمیخوره بعضی موقع ها

اینم سایت پیچک

http://pichak.net/

الان مشکل داره شایدم به خاطر بروز رسانی باشه
توش قالب داره ببین خوشت میادش
اگه نه بگو برات پیدا کنم بازم
میگم دکی
من یه چند وقته سرما خوردم
الان خوب شدم فقط سرفه میکنم
سرفه هام خشک هست
یجوری اذیتم میکنه
مخصوصا صبح که از خواب پا میشم
اینقده سرفه میکنم میخام پر پر بشم

لامصب خوب نمیشی تا طرف شب که میشه به طور اوتماتیک خوب میشم باز فردا روزی از نو
یه چیزی بده بخوریم
سرما خوردگی فقط دو تا میخورم تا حالا سابقه نداشته اینجوری سرما بخورم
همیشه زود خوب میشدم
اما این بار نزدیک دو هفته میشه اینجوریم
فقط سرفه میکنم

دست نوشته های عرفان دیوونه جمعه 1 بهمن 1389 ساعت 22:41


آنلاین جواب میدی ها
مختار نمیبینی؟

سرفه های خشک بعد عفونت های ویروسی طول میکشه تا یکی دو هفته
یه شربت ضد سرفه بخور

دست نوشته های عرفان دیوونه جمعه 1 بهمن 1389 ساعت 22:55


اوکی
دمت جیززززززز
ما رفتیم
آدیوس

سارا خانوم جمعه 1 بهمن 1389 ساعت 23:29

سلام رفیق
خوندم.....خوندم.....خوندم.......
کار درستی کرد...........ک ن کار درستی کرد
نمیدونم.........ولی .........بهتر خودشو بکشه تا بعد از سنگسار.......یه بچه بی مادر شه.......کار درستی کرد.......

بلندترین شنبه 2 بهمن 1389 ساعت 01:07 http://www.bolandtarin.blogfa.com

وقتی در جامعه ما ضد زن ترین قوانین رو خود زنها تبلیغ می کنند

وقتی زن مقصره حتی وقتی بهش تجاوز میشه

همه ما یک جور ک.ن هستیم ... ولی همه این شانسو نداریم که یک پایان تلخ رو به یک تلخی بی پایان ترجیح بدیم

راستی من دچار عذاب وجدان شدم در حد تیم ملی خوب قالبتون رو عوض کنین من و ویروس ها داشتیم با هم کنار میومدیم

پروانه شنبه 2 بهمن 1389 ساعت 09:19 http://bhttp://bivafaeehayeroozegar.blogfa.com/

دکترجان روزی هزاران بار از این اتفاقات داره تو جامعه ما پیش میاد ! ولی ............

ارغوان شنبه 2 بهمن 1389 ساعت 09:46 http://abi-banoo.persianblog.ir/

یک با م و دو هوا که میگن همین جاست
نمیدونم چرا مجازات خانوما همیشه یه جور دیگه است و مال اقایون یه جور دیگه
چه چیزی اونا رو همیشه مبرا میکنه وما رو همیشه متهم>؟؟؟؟؟؟؟؟/

زنده شنبه 2 بهمن 1389 ساعت 10:30 http://blacklotus.mihanblog.com

سلام.اقای دکتر.همیشه وبتون رو می خونم و اینکه گزینش شما رو رد کرده یعنی گزینش مشکل داشته نه شما

آوادخت شنبه 2 بهمن 1389 ساعت 10:46 http://www.hymnymph.blogsky.com

وای
بیچاره اون نوزاد..تمام طول دوران بارداری، مادرش با حس روحی روانی فوق العاده بدی سر میکرده و این روی اون نوزاد هم میتونسته اثر منفی بذاره
کلا در جامعه و قوانین ما تنها چیزی که ارزش نداره مردم و آدمها هستند.
این قوانین چه جوری اومدن و چه جوری اعمال میشن و چرا معلوم نیست



سلام بر دکی
میگم دو تا پستت رمز داشت
من رمز ندارم نمیدی بهم بخونم؟
حالا خواستی بیا وبم رمز رو بده نخواستی هم نده
میگم دکی یه نظر خصوصی افتتاح کن
شاید یکی بخواد سوال خصوصی بپرسه
روش نشه
دوستانی که سوال دارن بیان با یه اسم دیگه سوالشون رو بذارن دکی جواب بده
میگم دکی تو همه زمینه ها تخصص داری؟
ظهر بازم میام سر میزنم
:دی
آدیوس

سلام
اونها را بیخیال مهم نیستن
نظر خصوصی را از قسمت تماس با من بزار

شهرزاد شنبه 2 بهمن 1389 ساعت 13:23 http://shahrzad2011.blogfa.com

سلام آقای دکتر
چه تلخ و چه دردناک .....کم نیستند زنهایی که قربانی هستند اما به چشم مردم گناهکار اصلی هستند ...من همیشه دلم میگیره .....یه مدت نمیشد وارد وبلاگتون شد و نظر گذاشت...نمیدونم چرا ....موفق باشید ..اجازه هست لینکتون کنم؟

خواهش میکنم
لطف میکنید

فرنوش شنبه 2 بهمن 1389 ساعت 14:14

دلم بدجوری سوخت برای اون بچه و بیچاره مادرش

شیما شنبه 2 بهمن 1389 ساعت 15:18 http://zeosian.blogfa.com

سلام به ببخشید یه سوال فوری دارم امیدی به کسی که تومور خوش خیم داره هست؟

سلام
اره تومور خوش خیم که خوبه درمان داره
نوع بدخیم هم بستگی به نوع تومور و زمان تشخیص داره و اینکه متاستاز داده یا نه
و اینم درملن های داره که ممکنه حتی اگه زود تشخیص داده شود به طور کامل درمان بشه

شیما شنبه 2 بهمن 1389 ساعت 15:23 http://zeosian.blogfa.com

به به قالب نو مو..............با...............رک
خیییلی قشنگه در ضمن زود میاد بالا

مریم شنبه 2 بهمن 1389 ساعت 17:37 http://maryamminevisad.blogfa.com

اورژانس رسول که بودم یه دکتری از زندان یه زندانی فرستاده بود....طرف بسیار بدحال بود..اینتوبه شد ...من شخصا یه ساعتی براش آمبوزدم....و همینطور آئروسل فکر کنم استنشاق کرده بودم..ان جی گذاشتم و کلی کار خیر خواهانه کردم و فرشته ها حسابی دور و برم می چرخیدن بعد یکی اومد گفت از زندان زنگ زدن که آزمایش آنفولانزای خوکی زندانی مثبت شده
من: ولی کلی خندیدیم شانس آوردم خوکی نگرفتم
از اون روز هرچی مریض اومد که زندانی بود از فاصله یه متری کاراشونو میکردم
----------------
پی نوشت:یه باری قدیم تر براتون نظر گذاشته بودم و یک عدد سوال علمی کرده بودم اما انگار توسط شما ایگنور شدم.... این نیز بگذرد

سلام
نمیدونم
یادم نیست به هر حال شرمنده
مریض های زندان هم عجوبه های هستند وپر خطر معمولا
زنده باشید

دریا شنبه 2 بهمن 1389 ساعت 18:27 http://youhearts.blogfa.com/

سلام خوبی
گاهی وقتا ادم می مونه که درمقابل خیلی از مشکلات چی بگه ..........
کافیه یه نگاه به دور برمون بندازیم فقر فرهنگی داره بیداد میکنه امثال ک ن کم نیستن هرکدوم به نوعی گرفتار رسم ورسوم های کهنه و قدیمی شدند و هرکدوم به نوعی دارن می سوزند ......
چی بگم حرف زیاده اما ..........

موافقم با نظرت
ولی چه میشه گفت

نسترن شنبه 2 بهمن 1389 ساعت 19:38

سلام از وبلاگ خرزن(ما به بچه درس خون ها میگیم) کلاسمون به وب شما رسیدم که انگار با اسم شیما پزشک لینکش کردین با بچه ها کلی خندیدیم و فهمیدیم این دختره به غیر درس و عشق پزشکی و دیدن سریال پرستاران برای انرژی بیشتر برای درس اینترنت هم بلده استفاده کنه هاهاها!!!!!!!!!!!!
بگذریم.....
وب زیبایی داشتین ممنونیم
از طرف جمعی از بچه های دبیرستان شاهد علامه مجلسی کرمانشاه

زنده باشید

شیما شنبه 2 بهمن 1389 ساعت 21:37 http://zeosian.blogfa.com

وایییییییییی اقای دکتر این بچه های (...) کلاسمون ابرومو بردن اخروزمانه درس خوندن هم شده عیب و عار !
شما هم حتما شاگرد زرنگ مدرستون بودین با شما هم اینطوری میکردن؟

leila شنبه 2 بهمن 1389 ساعت 22:55 http://manegementlearn.blogfa.com

بمیرم خوب میفهمم چه رنجی رو تحمل میکرده
راستی شوهران اینطور زنها خیلی بی عرضه ان تو هه چی بیخودی اسمشون مرد شده

تاراس شنبه 2 بهمن 1389 ساعت 23:49 http://fatemehalinezhad.mihanblog.com/

واقعا تاسف به حال این مملکت...
دم از آزادی و حقوق و هزار تا چیز دیگه می زنن ولی عدالت رو حتی در یه مورد به این سادگی نمی تونن....
متاسفم متاسفم همین...

یه سیب تنها یکشنبه 3 بهمن 1389 ساعت 00:23

غصم شد برای ک-ن...ما از این ک-ن ها کم نداریم...من خودم هم می تونم یه ک-ن بالقوه باشم !

پروردگارا..این دکتر ما رو هرچه سریع تر رزیدنت بگردان...الاهی آمین
حالا چی دوست داری ؟ من دعا می کنم ENT قبول بشی...
قبولی دکتر ...قبولی....شیطونی نکن..این قدر تند تند آپ نکن...بشین بخون...قبولی ان شاالله

خاطره یکشنبه 3 بهمن 1389 ساعت 00:26

خیلی دوستتون دارم و براتون آرزوی موفقیت می کنم، کشور ما به افراد با وجدان و بیداری مثل شما به شدت نیاز داره، برای امتحانتون دعا می کنم،
در مورد جواب گزینش و اینها باید بگم، که گاهی وقتها یه اتفاق بد میافته تا بعد به دنبالش یه اتفاق عالی باورنکردنی بیافته، نگران نباشید، به موقع همه چیز رو به راه میشه. من براتون دعا می کنم. شما هم به کشورم و مردمم خدمت کنید
با احترام

یه سیب تنها یکشنبه 3 بهمن 1389 ساعت 00:31

راستی دکتر...آخر خودت نگفتی خوشبختی یعنی چی ؟.................

میا یکشنبه 3 بهمن 1389 ساعت 07:43

ای بابا آدم دلش می خواد هرچی مرده خفه کنه دور از جون شما

مادر دو دختر یکشنبه 3 بهمن 1389 ساعت 08:35

این کارها که فقط برای برادروخواهرهای بالا ازاد وحلال

مریم یکشنبه 3 بهمن 1389 ساعت 16:00 http://13890.blogfa.com/

با این مطالب فوق العاده ای که می نویسید.کسی به قالب وبلاگتون نگاه نمی کنه!!!
منم براتون آرزوی موفقیت دارم.............

ستاره آسمان چهارشنبه 20 بهمن 1389 ساعت 11:58 http://khatere88.persianblog.ir/

سلام تازه با وبلاگتون اشنا شدم و زمان کافی برای خوندم تمام مطالبتون نداشتم ولی این مطلبتون واقعا دردناک بود !

واقعا گاهی اوقات هر چه می کشیم از دست همین فقر فرهنگی هستش !
و از همه دردناک تر آزادی اون مرد جوان بود ! متاسفانه تو این ارتباطها زنها همیشه بیشتر مقصر شناخته می شن !!!!!!!!!!!
براتون ارزوی موفقیت دارم

ایلاف پنج‌شنبه 25 خرداد 1391 ساعت 05:19

دوستان درسته این قضیه خیلی تلخ بود ولی نباید تقصیر خود آدم ها رو دست کم گرفت , در ضمن حکم سنگسار هم برا زن هاست وهم برا مردا , اونم در شرایطیه که متاهل باشن , واین حکم سخت برا پاک شدن از اون گناه بزرگه

مریم چهارشنبه 8 آذر 1391 ساعت 01:03

سلام.اسمتونو نمیدونم اما میدونم خیلی خوبی...
هروقت میام اینجا....
امیدوارم همیشه موفق باشی.

رهاااا شنبه 18 آذر 1391 ساعت 22:02

مشتاق آپ های جدیتونم.
اتفاق های وحشتناکی تو دنیا میفته که هیچ کاری از ما ساخته نیست.

غزیبه سه‌شنبه 21 آذر 1391 ساعت 14:36

تازه وبلاگتون رو دیدم
خیلی خوب مینویسی
ولی به نظرت من و شما بقیه جزو این فرهنگ و ملت نیستیم؟
اینجا تو فضای مجازی و یا محافل اجتماعی همه تز روشنفکری میدن خصوصا آقایون ولی در وواقعیت خودمون هم همینجوری هستیم
آقایون _البته نمیگم بی غیرتی خوبه- پدر یه زن رو در میارن و یه زن مشکلات روحی و کمبودهای عاطفی که توی خونه شوهرش داره رو یه جای دیگه مجبوره جستجو کنه- البته موافق این حرکت نیستم- بعدش میگن تقصیر خانومه بود آقاهه تا حکم سنگسارو واسه زنه نگیره ول کن نیست :|
از ماست که بر ماست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد