خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

خاطرات یک پزشک سابق زندان

یک پزشک از گوشه ای از این سرزمین.

سلامی دوباره

هوا سرده خیلی سرد البته اینجا را میگم

روز جمعه و دوشنبه این هفته ویزیت سالمندان رفته بودم.با یه مرکز خیریه همکاری میکنم که ماهی دو روز می ریم تو خونه و سالمندان را ویزیت میکنیم و تجویز دارو و مراقبت پرستاری .البته همه این مریض ها اکثرا کسانی هستند که توانایی مالی آنچنانی ندارند و یا بچه هاشون سراعی ازشون نمیگیرن.البته این هفته یه موضوعی به شدت آزارم داد و هنوز که هنوزه اعصابم خرده.من کاری به هدفمندی یارانه ها و بحثهای پیرامونش ندارم.این هفته که ویزیت رفته بودیم خونه این سالمندا خیلیهاشون به شدت سرد بود.یکی دو بار پرسیدم خیلی خونتون سرده سرما می خورین .که گفتند دکتر از ترس پول گازه.اقشار کم درآمد و ضعیف که هدف همه حمایت ازشون هست و شعارشو میدن تو زمستان باید از سرما در امان نباشند و این خیلی آدم رامتاسف میکنه.نمیدونم چی بگم.

پی نوشت:

۱-دوستان عزیزی که در مورد اعتیاد و مواد مخدر و..سوال دارن میتونن از این وبلاگ من

کمک بگیرند

2-یه زندانی را دارم معاینه میکنم میگم مشکلتون چیه؟

میگه:ویتامین ناخنام کم شده دورشون پوسته ریزی داره

3-تو ادامه مطلب یه داستان از وبلاگ دانشجویم هست حوصله داشتین بخونید

خدایا چرا؟؟

دو سه روز بود که می رفت کنار میدون به این امید که یکی پیدا بشه و برای کار ببردش ولی اصلا انگار کسی نمی خواست حتی به عنوان یه کارگر ساده اون و برای کار ببره

روز سوم بود ساعت حدود ۱۱ صبح ناامید شده بود و به این فکر می کرد که امروز با چه روئی به خونه بره و جوئاب دختر کوچولوشو چی بده .یه ماشین ترمز کرد راننده صداش کرد :بیا بالا

سوار شد

-سلام خانم

-سلام .کار می خواستی؟

-بله خانم

و ماشین راه افتاد یه ماشین شیک با یه راننده که بوی ادوکلنش تمام ماشین را پر کرده بود با خودش فکر می کرد آخه چه کاری با من دارد ....

ماشین مقابل یه خونه خیلی بزرگ ایستاد .در وا شد و ماشین داخل رفت .

-پیاده شو و همین جا وایستا

-چشم خانم

یه باغ خیلی بزرگ و قشنگ .با خودش گفت حتما برای کارای باغ است .خیلی خوب کار می کنم تا شاید بگه فردا هم بیاد

خدایا کاش من باغبون این باغ می شدم

طوفان-دریا مامان زود بیائد کارتون دارم

مامان ببینید من می گم درس بخونید .اگه درس نخونید مثل این میشید.و بچه ها که خیلی محکم گفتند:چشم مامان

-بیا این هم پول کارت

داشت دنیا تو سرش خراب می شد .پولها را گرفت و مدام می گفت

آخه خدا چرا؟

  
نویسنده : mehdi l ; ساعت ٧:٥٧ ‎ب.ظ روز دوشنبه ٢٥ خرداد ،۱۳۸۳
نظرات 18 + ارسال نظر
Emsha sepanta سه‌شنبه 28 دی 1389 ساعت 19:09 http://oanda.blogsky.com

خیلی ناراحت شدم امیدوارم زودتر مشکل گرمایش آسایشگاه حل بشه


واسه مریضی که ویتامین ناخناش کم شده بود چه دارویی تجویز کردید؟

نه اینا بیماراهای هستند که من میرم و تو خونه خودشون ویزیتشون میکنم

مولتی ویتامین

شیما سه‌شنبه 28 دی 1389 ساعت 19:31 http://zeosian.blogfa.com

وایییییییییییییییییییییییی ممنون اصلا فکر نمیکردم لینکم کنین ممنون

دادمهر سه‌شنبه 28 دی 1389 ساعت 21:05 http://www.dadmehr-iran.persianblog.ir/

سلام به رزوم دکتر جان
سالهای متوالی واحدی های درسی را با شور بی پایان یکی پس از دیگری پشت سر نهادیم اما هنوز...... اگر سال های پیش به جای خرید دفتر و قلم و کتاب و ارواق مدرسه مغازه ساندویچ فروشی دایر کرده بودیم بی شک الان در خیابان های بالا شهر پرسه می زدیم و.........

یک ایرانی چهارشنبه 29 دی 1389 ساعت 00:27 http://persianadventure.blogspot.com/

ویتامین ناخن؟!!!!!!!!!!


شاد شدیم آخر شبی! ممنون

سارا خانوم چهارشنبه 29 دی 1389 ساعت 02:01 http://sokotamazrezayatnist.blogsky.com

سلام رفیق
من درخواستی از شما دارم.....راستشو بخواین.......میدونم چقدر مشغله کاری و فکری دارید.......و .......
کلی وبلاگ رو خوندم.......کلی مطلب......امشب خودمو کشتم.....ولی چیزی که میخواستم به دست نیاوردم....
دیدم شما دلسوزترین کسی هستید که دیدم........با دقت جواب ملت رو میدین..........
ببخشید.......من اطلاعاتی در رابطه با اعتیاد جنسی میخوام.....نمفومانیا......
اوم......کلی سرچ کردم.......ولی اصلا کافی نبودن.....ببخشید
تقاضای زیادیه میدونم....اگر هم ندارید مطلبی دربارش......اصلا مهم نیست......ممنون

سلام
شرمنده الان نمیتونم کمکی بکونم
بعد از امتحانم سعی میکنم یک سری مطالب واستون تهیه کنم

شهناز چهارشنبه 29 دی 1389 ساعت 09:11

سلام دکتر جان
واقعا دلم سوخت هم برای سالمندان و خانواده شون و هم برای اون مردی که دنبال کار بود دکتر جان مشت نمونه خرواره تازه اینها که شما باهاشون برخورد کردید جزء بسیار کوچکی از نیازمندان کشورمونه و نمی دونیم چه جوری میشه به اینها کمک کرد کاش یک حسابی باز میشد که هرکس در حد توانش که متیونه کمک می کرد من خودم بااینکه یک کارمند معمولی هستم ولی تا آنجائیکه میتونم کمک می کنم.

مریم چهارشنبه 29 دی 1389 ساعت 12:03 http://13890.blogfa.com/

█████____████
___████__████_███
__███____████__███
__███_███___██__██
__███__███████___███
___███_████████_████
███_██_███████__████
_███_____████__████
__██████_____█████
___███████__█████
______████ _██
______________██
_______________█
_████_________█
__█████_______█
___████________█
____█████______█
_________█______█
_____███_█_█__█
____█████__█_█
___██████___█_____█████
____████____█___███_█████
_____██____█__██____██████
______█___█_██_______████
_________███__________██
_________██____________█
_________█
________█
________█
سلام
بااجازتون لینکتون کردم.........

ایرانی چهارشنبه 29 دی 1389 ساعت 12:33

یکی ازبستگانمون دو ساله که معتاد به شیشه است،چندین بار به کمپ بردیمش. چند بار هم تو خونه زندونیش کردن،حتی به روانپزشک هم مراجعه میکنه.خلاصه با هیچ روشی ترک نمی کنه.به نظر شما چکار باید کرد؟چه مدتی طول میکشه تا ترک کنه؟

سلام
ترک شیشه فوق العاده سخته
ولی شما باید به یه مرکز معتبر ترک اعتیاد مراجعه کنید
من کمپ و ..را توصیه نمیکنم
و بعد هم حمایت خانواده و مشاوره خوب میتونه کمک کنه

بلندترین چهارشنبه 29 دی 1389 ساعت 14:33 http://www.bolandtarin.blogfa.com

سلام

چرا اینقدر غم اینجا بود؟

یه سیب تنها چهارشنبه 29 دی 1389 ساعت 15:15

منم یه زمانی با چند تا از دوستام یه اکیپ درست کرده بودیم می رفتیم خانه سالمندان و بهزیستی و شیرخوارگاه و یه مرکز توانبخشی برای معاینه....همشون جو خیلی بدی داشتن ولی خانه سالمندان واقعا غیر قابل تحمل بود...تازه ما می رفتیم یه مرکز خصوصی شمال تهران...ولی اصلا هواش بوی مرگ می داد...تمام آدما بوی مرگ می دادن...من ۱ بار بیشتر نتونستم برم تو..۵ دقیقه بیشتر نتونستم تحمل کنم و با گریه اومدم بیرون...دیگه هر دفعه که می رفتیم خانه سالمندان من تو نمی رفتم و تو حیاط تاب بازی می کردم و با پیرمردائی که یه ذره زنده تر بودن حرف می زدم تا بچه ها بیان...واقعا خانه سالمندان جای خیلی بدیه دیگه چه برسه که سرد هم باشه و ازشون خوب نگهداری نشه.....الهی بمیرم

سلام
این سالمندا که من میرم تو خونه های خودشون هستن
البته اگه بشه رو بعضی هاشون اسم خونه را گذاشت

شیما چهارشنبه 29 دی 1389 ساعت 15:46 http://zeosian.blogfa.com

فکر کنم شما اصفهان باشین ولی ما که کرمانشاه هستیم هم خیلی سرده راستی انگار سربازیتون رو تو شهر ما بودین وقتیاون مطلب رو خوندم کلی کیف کردم اومدین شهر ما

کرمانشاه و مردمش عالی بودن و هستن
دعا کن تخصص هم کرمانشاه قبول بشم

شیما چهارشنبه 29 دی 1389 ساعت 16:10 http://zeosian.blogfa.com

ایشالا بازم بیاین ببریمتون پارک کوهستان و طاقبستان حتما رفتین احتمالا
نمیدونم چرا ولی وقتی نماز میخونم براتون دعا میکنم که امسال قبول شین چون توی یکی از پست هاتون نوشته بودین که اگه امسال قبول نشین دیگه شرکت نمیکننین جالب اینجاس دیشب یه چیز جالب از دهنم پرید بدون هیچ فکر قبلی:
گفتم خداجون یه کاری کن همون دکتره میرم وبلاگش حقش ضایع نشه(سوال هارو نفروخته باشن و.... هزار جور حق دیگه که به راحتی ضایع میشه میدوننین که؟) و تخصص قلب بیاره!!!!
حالا نمیدونم چرا گفتم قلب الله و اعلم ایشالا هرچی دوست دارین قبول شین

مهندس آکله چهارشنبه 29 دی 1389 ساعت 18:13 http://mohandesakele.mihanblog.com

آجیییییی ! طفلی رو یه کلسیمی ویتامینی چیزی میدادین بهش ویتامینش زیادشه!!

اره واسش مولتی ویتامین نوشتم
خوش باشه

Marjan پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 00:01

salam manzoreton az webloge danshjom chi bod? webloge dorane daneshjoeton ?

سلام
اره

Marjan پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 14:33

salam merci javabe soalamo dadin age adrese webloge danshjoetonam bedin mamnoon misham bye

mattie جمعه 1 بهمن 1389 ساعت 05:04

ajibe . goftin be bahse hadafmandiye yarane kari nadarin .
age kari nadarin pas chera migin chera oon bichare ha sardeshoon bud .
in hame be ham rabt daran dige vaghti be ye chizi kar darin bayad be baghiye chiza am kar dashte bashin

پروانه جمعه 1 بهمن 1389 ساعت 11:45 http://bhttp://bivafaeehayeroozegar.blogfa.com/

دوست عزیز خیلی غم انگیز بود تازه روزهای خوبمونه ! واقعا دارن چکار میکنن ؟! جای خودشون که گرمه ! نمیدونم ! حالا چرا با اون کارگر بیچاره اینگونه رفتار کرد جور دیگه نمیتونست برای بچه اش عاقبت درس نخوندن رو نشون بده ؟!

admin سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1390 ساعت 21:48 http://www.zoorasna.com

سلام
بیا عضو بشو و فعال باش تا شانس برنده شدن جوایز ما رو داشته باشی .
میدونی جایزه های ما چیه ؟
1- یک گوشی N97 i
2- شارژ 5000 ریالی تا 50000 ریالی ایرانسل و همراه اول و تالیا
3- تبلیغات رایگان برای وبلاگ شما
همین الان عضو بشو شروع به فعالیت بکن تا جوایز رو صاحب بشی .
راستی اگه از لینک زیر عضومون بشی یه امتیاز ویژه بهت تعلق میگره تا در موقع قرعه کشی گوشی شانس بیشتری داشته باشی .
لینک عضویت : http://www.zoorasna.com/member.php?action=register&uid=1
یا اگه از این لینک استفاده نکردی موقع ثبت نام تو قسمت معرف بنویس : admin
منتظرتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد