یه خانم 22 ساله
دوتا بچه داره یکی 6 ساله و یکی 5 ماهه
بعد از از زایمان اول دچار حالاتی از جمله ترس-اضطراب شدید-و افکاری مربوط به کشتن بچه بوده که مراجعه ای به پزشک نداشته
بعد از زایمان دوم مجددا دچار این حالات میشود تا جای که اقدام به خودکشی میکند و 20 روز بستری بوده و یک ماه قبل مرخص میشود
چند روز قبل صبح بچه 5 ماهه را کشته((سرش را بریده))و بچه 6 ساله که دچار جراحت از ناحیه گردن بوده موفق به فرار از دست مادر میشود و زنده می ماند ولی به شدت ترسیده و دچار وحشت است
در این اتفاقات چه کسی مقصر است
وای..!!!
اینجا همه بازنده هستن ولی مقصر و نمیدونم واقعاْ!
از همسرش چیزی نگفتین؟
شوهرش فامیلشون بود
ظاهران مشکل نداشتن
۱۶ سالگی ازدواج کرده بود
وااااااااااااااااا!!!!!!!
شنیده بودیم افسره می شن ولی دیگه تا این حد!!!!!؟
نمی دونم
توی خیلی چیز ها نباید دنبال مقصر گشت
واقعا باید فقط دید و سکوت کرد
سلام
اول تقصیر اون پدر و مادرشه که یه دختر ۱۶ ساله رو شوهر دادن (گرچه میدونم اون طرفها چنین چیزی زیاده)
بعد تقصیر شوهر و خونواده شوهرش
بعد هم تقصیر کادر درمانی که بعد از اقدام اولش برای خودکشی پیگیریش نکردند
واقعا تاسف آوره!
مادر بیچاره ! چرا کسی کمکش نکرد افسردگیشو درمان کنه؟
حالا دیگه چجوری میتونه زندگی کنه؟
دنبال مقصر نگرد. زن بودن اینجا خیلی مفهومی نداره ! بیشتر وسیله ای است برای حل لذت جنسی و تولید نسل و آشپزی !!!
میدونی تا زایمان نکرده باشی مفهوم افسردگی بعد از زایمان رو نمی فهمی.
خیلی متاسف شدم. خیلی.
داستانت قدیمیه! حداقل به روز بنویس!
این جریان مال ده روز قبل من پزشک زندانم اون زنه را زندان آورده بودند جریانی که نوشتم از مصاحبه با اون بود
دنبال یک نفر به عنوان مقصر نباش.
خوانواده کادر درمانی هر دو مقصرند ولی کمترین تقصیر و گناه مال مادر بیچارست
وای به زمانی که حالش خوب بشه و درک کنه چه کرده این بزرگترین شکنجه براشه
باید این موضوعات در رسانه های توضیح داده بشه تا آگاهی ها بالاتر بره و این موضوعات کمتر تکرار بشه
وای
بیچاره اون بچه بزرگه
تا عمر داره چنین فاجعه ای یادش نمیره